قلعه تاریخی کهر شاهی
بر روی «دژ کرشاهی در نزدیکی روستای
ابوزیدآباد هنوز هم آثار گلولههای توپ از نبرد نیروهای دولت ایران و خوانین
بختیاری با نایب حسین کاشی، یاغی معروف دیده میشود. برای رفتن به
ابوزیدآباد و دیدن قلعهای که روزگاری یکی از پایگاه های کویری نایبیان بوده، باید ۷۰ کیلومتر از شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دور شد
و پس از گذر از ابوزیدآباد، راه روستای قاسم آباد را در پیش گرفت، ۳۰ کیلومتر بعد از روستا، قلعه کهر
شاهی دیده میشود.
دژ زیبای کرشاهی از شاهکارهای
معماری دوران قدیم است.این بنا کاملأ با خشت خام احداث گردیده ودارای 5 برج بزرگ
دیده بانی است. قلعه دارای غرفهها و اتاقکهای و حیاط بزرگ میانی قلعه که در
میان آن، حوض بزرگی وجود دارد و اتاقهای شاهنشین زمستانی و تابستانی، انبار،
اصطبلهای طویل و بزرگ و برجهای ستبر و بلند را جانمایی کرده با ترکیب و در همگسیختگی
فضاهای مختلف، طراحی منحصر به فرد این قلعه را به رخ میکشاند.
|
دور
تا دور قلعه دو دیوار محکم کشیده شده، و برجهای دیده بانی که تیراندازان در آن
مستقر بودند کمی متمایل به بیرون ساخته شده بود تا به تمام محوطه اطراف اشراف و
تسلط داشته باشند.
|
در آن زمان، در قلعههای ایرانی
برای مقاومت در برابر محاصره، خرما و خشکبار و مخصوصا عسل را در کوزه و خمرههای
بزرگ نگهداری میکردند و با استفاده مقدار کمی از آن ،انرژی مورد نیاز بدن خود را به
خوبی تامین میکردند و بدین ترتیب برای چندین سال آذوقه داشتند.
هنگام محاصره، سربازان از تونلهای
مخفی که از داخل به خارج قلعه کنده شده بود، شبانه به دشمن شبیخون میزدند و
تعدادی از آنان را میکشتند.
قلعه در دورههای مختلف بارها
بازسازی شده تا جلوی پیشروی دشمنانی را که قصد داشتند از راه کویر به مرکز ایران
نفوذ کنند بگیرد. پس از آن قلعه مقر حاکمان و راهزنان دیگر شده است. آخرینبار هم
نایب حسین کاشی قلعه را بازسازی کرد، البته در اواخر دوره قاجار.
یاغی عاشق پیشه
جای تعجب است اما این بنا، با همه
مختصات دفاعی و نظامیش که مالکش آدم طرار و سرکش دوران و خطه خود محسوب می شده، در
واقع بارگاه و جولانگاه شخصی با روحی عاشقانه و لطیف بوده است.
نایب حسین، یاغی دوره قاجار که
به همراه ۹ پسر
و نیروهای تحت امرش کل منطقه کاشان را تحت جولان و سیطره خود داشته، نواده شخصی به
نام «هاشم بیگ» است در دوران ناد رشاه افشار،او و طایفه اش را از سمت خرم آباد به
سمت کاشان تارانده بود.
آنطوری
که می گویند، نایب حسین با پسرانش بعد از تراژدی مرگ همسر محبوبش، به مرور شروع به
گردنکشی کرد و با حکومتی ها درافتاد ..
بر اساس کتب و مستندات موجود، نایب
حسین خان پیش از ورودش به عصرخشونت،طراری و یاغی گری،دارای صفات روحی پهلوانی و
لطیفی بوده است که از او یک چهره متناقض را به نمایش می گذارد.
جالب اینکه، این مرد خیره سر که وجهه
نظامیگیری و یاغی گریش و به تبع بناسازی دژش، اسباب شهرتش شده،علاوه بر داشتن طبع
شعر و موسیقی به اصل ازدواج توام با عشق پاینبد بوده است. با چنین روحیه ای او تا۳۰ سالگی دل درگروی کسی نداد تا اینکه
دلباخته دختری به نام "تاج” شد و او را به همسری برگزید اما "تاجش” در
هنگام زایمان به همراه نوزاد خودجان به جان آفرین تسلیم کرد و حزن گرانبار این
واقعه باعث شد نایب حسین سر به بیابان بگذارد و بعد از مدتی براثر آشنایی با یک
درویش به نام”مهدی قلی قوچانی”،راه آسیای میانه و کشورهای روسیه ،افغانستان و
هندوستان را در پیش گرفت.
عاشق سرخورده در این سفر متاثر از
مرشدش ضمن یافتن گرایشان صوفیانه، حافظه خود را به گنجینه ای از کلمات قصار و
امثال و اشعار نغز قرار داد. نایب حسین خان همچنین در خلوتش نی می نواخت و با
صدایی خوش،آواز می خواند و گهگاه نیز شعر می سرود و حتی برای یارانش نقالی هم می
کرد.
این عاشق دلشکسته که تا این مقطع از
عمر خود وارد عصر گردنکشی نشده بود، در راه بازگشت به کشور مرشد خود،مهدی قلی
قوچانی را در مشهد از دست داد و همین واقع روی او اثر عمیق گذاشت.
او که درکاشان در سلک پهلوانان
بود،بعد از بازگشتش دو بار دیگر نیز تن به ازدواج داد:بار اول دختری از
روستای”نشلج”کاشان و بار دوم دختری تهرانی از اهل دربار را به عقدش درآورد که ثمره
آنها 9
پسرو 3 دختر بودکه فرزندان خلف پدر در عرصه یاغی گری شدند و حتی یکی از آنها به
نام "ماشاالله خان" که توسط حاکم وقت کاشان در حد مقام سرهنگی نیز
منزلت پیدا کرده بود، در عرصه یاغی گری نیز گوی سبقت را از پدر ربود.
عاقبت کار این یاغی نازکدل و هنردوست
به جایی رسید که با برومند شدن پسرانش از زی صوفی گری خارج شد و بر حکومت شاهان
ظالم قاجارسر به شورش ، خود مختاری و سرکشی نهادند
در واقع، یاغی دژکرشاهی که در دنیای
شیدایی آنچنان اسیر کمند سلطنت صاحب قلعه عشق می شد، در عرصه آوردگاه نظامی هم وضع
بهتری نداشت و به رغم سالها یکه تازی و سرکشی بی امان، بالاخره جان بر سر اینکار
گذاشت.
البته یاغی نایب حسین خان در
ارتفاعات «یخاب» و «سیاه کوه» در۳۰ کیلومتری شمال دژ کرشاهی نیز دارای دژ های دیگری بود که در
مواقع مقتضی از آنها استفاده می کرده است.
اودر تاریخ ۲۰ ذیحجه 1337 قمری(11 دیماه 1298) در تهران اعدام شد.
The Kaharshahi or Gaharshahi fortress,
which was one of the strongholds the Nayebies built for themselves, was
considered their headquarters outside Kashan. The ruins of this castle are
thirty kilometers from the Abuzeid-Abad village. The Kaharshahi fortress was
built on the highlands in the North, with a hill overlooking it, upon which the
towers were built. Siahkooh surrounded the fortress in the South, and the
Nayebies built tunnels from the fort to the Siahkooh mountains (Foladvand,
1364, p.21).
During the First World War, and with
the help of German engineers, Nayeb made
some adjustments to the fortress, fortifying it against cannons. The fort had
two thick walls, so that a horseman could easily ride between the two walls.
Lookout towers were built with precise holes. Inside the fortress there were
large basements that stored enough food supplies to feed two thousand riders
for a year. In addition, a mill and a spring were located in the middle of the
fort, with the excess water poured into the gully around the outer wall. Hence,
there was a swamp around the Kaharshahy at all the times. (foladvand, 1364,
p.22). Kaharshahy was considered the Nayebies’ best fortress .
|
No comments:
Post a Comment