Thursday, April 7, 2016

مختصر جغرافیای کاشان




مختصر جغرافياي كاشان
(همراه با معرّفي بزرگان، آداب و رسوم و ... اين شهر)

تالیف ملک المورخین سپهری بزرگ خاندان سسپهری و سپهر.

به سال 1338 هـ ق

به تصحيح و توضيح
افشين عاطفي

به نام خدا


شرح حال ملك المورّخين



نام:ميرزا عبد الحسين خان لسان السّلطنه معروف به ملك المورّخين
پدر:ميرزا هدايت الله فرزند ميرزا محمّد تقي لسان الملك سپهر
تولّد:تولّد وي را سالهاي 1288، 1289 و 1290 هـ ق ذكر كرده اند كه با توجّه به سال تأليف تاريخ كاشان (1287 تا 1288 هـ ق ) صحيح نيست زيرا نام ميرزا عبد الحسين خان در اين كتاب آمده است.[1]

فعّاليّتها: «ملك المورّخين از آزادي خواهان معروف و وطن پرستان حقيقي بود.» كه «از لحاظ روزنامه نگاري مقام بلندي را در تاريخ جرايد حايز و در ابتداي مشروطيّت چند روزنامه به نامهاي (وطن- شاهنشاهي [2]- آئينة عيب نما [3] - آزاد – صفحة روزگار) منتشر نموده و از اين جهت يكي از بزرگترين بانيان جرايد ايران است.»
«وي مردي اديب و شاعر و گذشته از زبان عربي به چند زبان خارجي آشنا بوده و گاهي اشعاري نغز و پر معني مي سروده و در شعر اديب تخلّص مي كرده است.»
 ملک المورخین سپهری  المورّخين كاشاني
«ملك المورّخين از جوزاي [4] 1297 رسماً وارد خدمت وزارت فرهنگ گرديد و مدّتي هم رياست معارف و اوقات كاشان را عهده دار بود.» [5]


آثار :
1- تاريخ انبيا [6]
2- «تاريخ يوميّة ايران» 36 جلد [7] يا «وقايع يوميّه» 37 جلد [8]
3- سيرت جمال الدّين، مصلح دنيا و دين- چاپ كاشان 1325 هـ ق [9]
4- تصحيح و مقدمة «حماسة فتحنامة نايبي» اثر طبع منتخب السّادات يغمايي
5- مختصر جغرافياي كاشان
6- تاريخ بختياري[10]
7- كتاب المعاريف[11] و ...
همسر: حميدة سپهري از خاندان ضرّابي كاشان، كه وي شاعر بوده و شرح حال و نمونة اشعارش در كتاب زنان سخنور تأليف علي اكبر مشير سليمي آمده است.
وفات: شنبه 28 ربيع الاوّل 1352 هـ ق برابر با 31 تير 1312 هـ ش

مقدّمه را با قطعه شعري از ميرزا محمّدتقي لسان الملك سپهر در مرثية حضرت امام حسين (ع)، به پايان مي رسانيم:
شاه شــــهيد پهنة كـــرب و بــلا حسين               
 اي جــــان فـداي تو و رنج  و تاب تو
در خاك و خون كشيد چو ماه رخت كلف                  
  خلقي بسوخت دل همه بر آفتاب تو
تأخـــير روزگار به مــــافات قطع كـــرد               
  دست اميــــدواري مـا از جناب تو
اي كاش تا وجود سبك تر عـــنان گذشت                
 تا كشته گشتمي مگر اندر ركاب تو
زان پس كه دل بسوخت تو را تاب تشنگي                
  بـاري گداخت جان جهاني كباب تو
بعد از درنگ چـــــرخ ولايـــت به روزگار                
اي آسمان هـزار دريغ از شتاب تو


كاشان- افشين عاطفي
اوّل ارديبهشت 1378
چهارم محرّم 1420 هـ ق


بسم الله الرّحن الرّحيم
چون امروزه معارف ايران به واسطة اقدامات حضرت اشرف آقاي وثوق‌الدّوله رئيس‌الوزراء و جناب مستطاب نصيرالدّوله وزير معارف و اوقات از حضيض و بال به اوج كمال رسيده و دانشمندان را قدر گذارند و هنرمندان را بر صدر نشانند و بازار هنر را رواج و كالاي دانش در ابتهاج است، چيزي نگذرد كه به واسطة اقدام اين دو وزير هنرپرور معارف ايران سر بر آسمان رسانيده، جهول در كنج خُمول و خذلان نشينند و هنرور سيم و زر به رايگان برد. چنين كنند بزرگان چو كرد بايد كار.
اين بنده عبد الحسين لسان‌السّلطنه ملك المورّخين كاشاني كه خوشه چين آن خرمن و گلچين آن چمن هستم، در مدّت مأموريت خود به كاشان براي اينكه خدمتي به هموطنان خود نموده باشم، به نوشتن تاريخ كاشان مشغول شده و براي نوباوگان دبستان «مختصر جغرافياي كاشان» [12] را در بيست و هفتم شهر جمادي الاوّل سنة 1338 شروع نمودم تا اطفال از دانستن جغرافياي وطن خود آگاه باشند.
كاشان يكي از بلاد قديمة ايران است، شرافت اين شهر همين بس كه به دارالمؤمنين خوانده مي شود. بعد از آنكه به تصرّف اعراب آمد، اهالي پيرو مذهب شيعي شدند و در اعتقادات آنها خللي پيدا نكرد. قبر ابولؤلؤ كه بابا شجاع الدّين گويند، در كاشان است. قادر فيني[13] كه يكي از شعراي اهل بلد بوده گفته:
كاشان و دين و چشمة فين و شجاع دين                   
 منعش مكن كه مطمح[14] شاه ولايت است
به هر جهت در روز وفات عمر سابقاً عيد بزرگ مي گرفتند.


سبب تسمية كاشان

       در تسمية كاشان سخنها رفته. گويند خواهر مالك اشتر صحابي، شالودة بناي اين شهر را با كاه نمود. «كاه فشان» كاشان شد. اين سخن سخيف است، زيرا كه در اغلبي از كتب متقدّمين اسم كاشان مذكور مي‌باشد و اين شهر از ابنية قديمه است. گويا سابقاً موسوم به «چهل حصاران» بوده و آثارش موجود است. عربها كاشان را قاشان [15] ناميده اند.

حدود كاشان
       از طرف جنوب به خاك اصفهان و از طرف شمال [به] قم و از طرف مشرق به سياه كوه و از طرف مغرب به جبال نياسر و اردهال پيوندد.

آب و هواي كاشان
       آب و هواي كاشان گرم و خشك است. به جهت مجاورت با درياي نمك و ريگ، بادهاي سخت و بد مي ورزد و سختي زمستانش دو ماه بيشتر طول ندارد و برف كمتر مي بارد و گوشت در تابستان خيلي زود فاسد مي‌شود.

وضعيت كاشان
       اهالي شهر به واسطه اينكه آب از خانه‌هاي آنها بگذرد خانه‌ها را گود كرده‌اند، و چون تابستان كاشان گرم است، زير زمين و سردابهاي عميق كنده‌اند، قرصي است و در بعضي از خانه ها براي آب چاهها دارند، چهل ذرع طناب خور دارد.
       خاك كاشان خيلي سفت و قرص و محكم است. مي‌توان گفت از خشت پختة بعضي ولايت ديگر محكمتر است. چنانكه ابنية قريب به هزار سال ديده مي‌شود كه عيب نكرده است.

دور باروي شهر كاشان
      تقريباً دور باروي شهر كاشان يك فرسخ مي‌شود. محلّة پشت مشهد كه بيروني است، عليحده از يك فرسخ دورة كاشان مي‌باشد. سابقاً تمام دور شهر[16] خندق بوده و اهالي خندق را پر كرده، باغ و خانه ها ساخته، زراعت مي‌نمايند. برجهاي سابق اغلب باقي است، هفت ذرع طول دارد.

زبان كاشان
     كاشانيان مانند ساير بلاد ايران زبان فارسي معموله را حرف مي‌زنند. امّا لهجة مخصوص دارند و در بعضي دهاتش لغات پهلوي را بيشتر استعمال مي‌نمايند.

جمعيّت كاشان
       جمعيّت شهر كاشان سابق هفتاد هزار نفر بود. به واسطة تعدّي اشرار كه بعضي جلاي وطن نمودند و از قحطي امراض مختلفة سه سال قبل، امروزه سي هزار نفر و كسري جمعيّت بيشتر ندارد.

غلّة كاشان
       غلّة كاشان گندم و جو و جو ترشه مي‌باشد. بيشتر در گرمسير گندم، در سردسير جو به دست مي‌آيد. چون گندم كاشان كم است، خوراك اهالي بيشتر از آرد جو مي‌باشد. نان جو كاشان خيلي خوش خور است. بعضي سنوات هم غلّه خود كاشان كفاف نمي‌دهد، از عراق گندم وارد مي‌نمايند. خوراك اهالي به چهار هزار و چهار صد من تبريز روزي مي‌شود. در موقع احتياج ذرّت و ارزن را نان مي‌سازند.

آب مشروب كاشان
        اهالي در خانه‌ها آب انبار ندارند. آب انبارهاي بزرگ در محلّات ساخته‌اند. زمستان آنها را پر كرده، در تابستان استعمال مي‌نمايند.

بهترين محصول كاشان
        خربوزه و انار و هندوانه‌هاي خوب و جوزاغند و گلاب و عطر و گل سرخ قمصر و غيره، و منسوجات ابريشمي كاشان مشهور تمام عالم است.

موقع كاشتن غلّه كاشان
در كاشان براي زراعت دو فصل دارند: يكي صيفي و ديگري شتوي. سه فصل مي‌كارند: جو بهاره كه جو درشه كه اصطلاحاً ترشه مي‌نامند. جو تابستاني، جو ترشه را قبل از پاييز مي‌كارند.
      حاصل گندم از يك تا ده و تا چهل پنجاه مي‌شود.‌(؟) چهل روز از حمل[17] گذشته جو به دست مي‌آيد.

محصول زميني
      گندم، جو ترشه، ارزن، ذرّت، خيار، خيارچنبر، گرمك، طالبي، خربوزه، هندوانه، دستنبو، بادنجان[18] ، گوجه فرنگي، كدو، سيب زميني ترشي، فلفل فرنگي، اسفناج، چغندر، شلغم، كلم، پياز، جعفري، تره- كه او را «كال» گويند- طرخان[19] ، شويد، نعناع، ريحان، تربچه، گشنيز، باقلي، بابونه، كاكوتي، زرّين گياه- كه او را كنگر ماست مي‌نامند- پونه، زول، شويد كوهي، كنگر، ريواس، باميه، شبدر، شنگ، كرفس، كاسني، شاتره، قازياقي، خشخاش، پستة زميني.

محصول سردرختي
انگور، انار، انجير، زردآلو، هلو، ترقش، شليل، شفتالو، سيب، آلو، توت سياه، توت سفيد، آلوچه، گيلاس، آلوبالو، گردو، بادام تلخ، بادام شيرين، فندق، پسته، به، سنجد، سماق، زرشك، تمشك، زالزالك، عنّاب.             

گلهاي معموله كاشان
گل سرخ، گل مخملي، گل پيوندي، گل زرد، گل دو آتشه، گل سفيد، گل ياس، گل مشكيجه، شبو، خرزهره، صدپر، لاله عبّاسي، گل ميمون، گل ابريشم، گل عطر، لاله خروس، ميخك، طاوسي، ناز، شمعداني، گل اطلسي، شقايق، هميشه بهار. جديداً از گلهاي اروپا هم در بعضي خانه‌ها و باغات بار آورده‌اند.

اسامي امامزاده‌هاي كاشان[20]
       در كاشان مراقد و بقاع متبرّكه امام زاده و اولياء و اوتاد بسيار است. اسامي امام زاده‌ها [ي] معروف از قرار ذيل:
پنجه شاه، قدمگاه علي، شاه يلان، امام زادة درب زنجير، شاهزاده سليمان، شاهزاده جعفر، طاهر [و] منصور، قاضي اسدالله[21]، سلطان امير احمد، امام زاده امير نشانه، زيارت سرخيجان، زيارت گلجانه[22]، در پشت مشهد كاشان: حضرت حبيب بن موسي، زيارت درب حوض. بابا شجاع [الدين] بين راه فين، آخوند فيض، زيارت هفت تن، زيارت چهل تن، مقبرة خلد آشيان محتشم.[23] اينها غير از امام زاده‌هاي دهات است.

اسامي قنوات كه وارد شهر مي‌شود
         قنات محمود آباد وقفي، قنات عبدالرّزّاق خان وقفي، قنات مهذّب آباد وقفي، قنات صاحبي وقفي و غير وقفي، قنات مير باقر وقفي، قنات دولت آباد وقفي، هشت طاق آب فين وقفي، در وقت لزوم از آب قمصر و قهرود هم خريداري كرده به شهرمي‌آورند.

اسامي اوزان كاشان
      يك خروار كاشان چهل من تبريز، من شاه دو من تبريز است. صددرم بيست سير، پنجاه درم ده سير، دوازده درم دو سير و نيم، شش درم يك سير و چهار مثقال، سه درم ده مثقال.

اسامي دروازه‌هاي شهر كاشان
دروازة دولت، دروازة عطا، دروازة اصفهان، دروازة حاج جمال، دروازة فين، دروازة مهريق آباد، دروازة لتحر، دروازة ملك آباد، دروازة [...]‌ چند سال است راه گذر شده مشهور به دروازة حاج ميرزا ابراهيم خاني.

دروازه‌هاي پشت مشهد خارج از شهر
دروازة ده، دروازة غدير، دروازة يحيي آباد.

اسامي محلّات كاشان
محلّة پنجه شاه، محلّة ميدان كهنه، محلّة دروازه فين، محلّة سلطان امير احمد، محلّة ترك‌آباد، محلّة طاهر منصور، محلّة دروازه اصفهان، محلّة درب يلان كه او را درب وَلاّن گويند. محلّة يهوديها، محلّة سرپُلّه، محلّة سر سنگ، محلّة سه سوك، محلّة پاي قپان، محلّة درب زنجير، محلّة فخرآور، محلّة چاله پرسك، محلّة ميدان ولي سلطان، محلّة قبرستان درب باغ، محلّة كلهر، محلّة پشت عمارت، محلّة پاي منار، محلّة كوچه باغ، محلّة ملاّ قطب، كوچة نُه‌چَم، محلّة سرخيجان، چاله عدسي.

وضع زندگاني اهل شهر
سابقاً تمام اقسام نعمتها در كاشان فراوان و ارزان بود. سنوات اخيره به واسطة تعدّيات اشرار، نصف خلق از ميان رفتند و كم آبي ...[24] شد.

     اغلبي از اهالي تمام سال را آردگندم و جو در خانه‌ها دارند. با اينكه ملاّك هم نيستند نان خانه مي‌خورند. مابقي از درب دكان خبّازي خريداري نان مي‌نمايند.

فراست اهالي كاشان[25]
      اهالي كاشان به كثرت هوش و فراست و حافظه معروف مي‌باشند. در هر علم و فن كه زحمت بكشند اوّل شخص مي‌شوند. همه نوع فضلا و شعرا و ادبا و حكما و فقها از كاشان برخاسته.[26] هر شاگرد كاشاني كه براي تحصيل به اروپا رفته، سرآمد ساير شاگردان شده اند كه معروف مي‌شوند.

آواز
     اهالي كاشان به واسطة گرمي و خشكي هوا [در] صوت خصوصاً اغلبي با حسن هم مي‌باشند.[27] هميشه اطفال خوش آواز در كاشان بسيار هستند.

ماليات كاشان
      ماليات كاشان از مستقيم و غيرمستقيم و دخانيات و «باندرل» و تلگرافخانه، نقدي و جنسي در سال بالغ [به] صدهزار تومان مي‌شود.

مدارس جديد كاشان
      {مدرسة دولتي مجّاني چهار كلاسه، مدرسة محمّديه و مدرسة وحدت بشر، مدرسة فتوّت، مدرسة كليميها، دو باب مكتب هم دارد.
اولین مدرسه شبانروزی در سال 1335ه.ق بوسیله یار ماشاء الله سردار جنگ کاشان تاسیس گردید و بالغ بر 170 دانش آموز بی بضاعت مشغول آموزش بودند. این مدرسه شبانروزی پس از نابودی سران نایبی بدستور وثوق الدوله نخست وزیر ایران و دشمنان کاشانی نایبیان تعطیل گردید!}

مدارس قديمة كاشان
       مدارس قديمة طلاّب نشين كه سابقاً طلاّب در آن مدارس بوده، تحصيل علوم مي‌نمودند و حال متولّيان وقف عايدي وقف را خود ميل مي‌فرمايند و يك نفر محصّل در مدرسه نيست. از قرار ذيل است:
مدرسة آقا بزرگ, مدرسة شاه [يا] سلطاني, مدرسة درب وَلاّن, مدرسة محمّد صالح بيگ، مدرسة «ميانه‌چال» كه در چهار سوي بازار كاشان است. مدرسة حاج محمّدحسين مشهور به تبريزيها[28]، مدرسة سرخيجان.

اسامي مساجد كاشان
      مسجد شاه، مسجد آقا بزرگ، مسجد درب وَلّان، مسجد درب وَرده، مسجد گذر صَدره، مسجد دروازه اصفهان دو باب، مسجد سرخيجان، مسجد درب شومال خانه، مسجد جمعه، مسجد بالا بازار، مسجد ميدان، مسجد گذرنو، مسجد بازار مسگرها، مسجد كوچة زاويه، مسجد حاج ملّا محمّدحسين نطنزي[29] [يا] مسجد گريچه، مسجد سلطان امير احمد، مسجد سر پُلّه، مسجد كوچة رنگرزان شهره، مسجد سر سنگ، مسجد گذر باباولي، مسجد ميان دَرهو، مسجد گذر حاجي، مسجد چالة حاج سيد مرتضي، مسجد ترك آباد، مسجد حاج ميرزا مهدي، مسجد گذر محمّد صالح بيگ، مسجد قبرستان درب باغ، مسجد پشت عمارت، مسجد چهار سو كه خراب شده، مسجد درب آب انبارخان، مسجد طاهر منصور، مسجد كلهر، مسجد كرسي، مسجد درب زيارت حبيب بن موسي كه در پشت مشهد واقع است. چند مسجد ديگر هم در پشت مشهد [وجود] دارد.

جنس وارده به كاشان
    از راه روسيه همه نوع و از راه بمبئي وارد كاشان مي‌شود.

اجناس صادرة كاشان به ساير بلاد ايران و اروپا
        تنباكو، قالي، قاليچه، زيلو، روفرشي وطني[30]، مخملي، پنبه، مغز بادام، گردو، تُرشاله، كرباس [كه] اغلب زنهاي پشت مشهد بافت مي‌نمايند. به علاوه از استرك جوشقان و ساير بلوك كاشان هم كرباس و چادر شب ارزان مي‌بافند و به شهر آورده، مي‌فروشند. ريسمان شهري، طناب، قُطني، مَلّه خصوصاً پشت مشهد مي‌بافند. جنس شعر بافي، مس ساخته، گلاب، عطر گل سرخ، انار، دستمال ابريشمي، ترياك، نوار، ابريشم رنگ كرده، ريسمان رنگ شده[31] الوان، لاجورد، زاج، خصوصاً پارچه‌هاي بيدگلي، سابقاً[32] قدكهاي بيدگلي نهايت خوب و براي وزراء فرستاده مي‌شد، حاليه گاه گاهي ديده مي‌شود. حاليه آن قدكهاي بسيار خوب ديده نمي‌شود. بافندگانش در اين چند ساله سختي كاشان از پا رفته و مردند.
پوست دبّاغي شده معروف به تيماج، پوست دبّاغي نشدة بز يا برّة، اغلب خريده به خارج [و] شهرها مي‌برند.

اسامي تكاياي كاشان
       تكية سرسنگ، تكية طاهر منصور، تكية ترك آباد، تكية گذر حاجي، تكية ميدان كهنه، تكية محله سرپُلّه، تكية صالح بك، تكية پشت مشهد كه در صحن زيارت حبيب بن موسي (ع) نهايت با آيين بسته مي‌شود. بعلاوه درب حوض پشت مشهد هم خوب با آيين مي‌بندند. تكية درب اصفهان، تكية درب آب انبارخان، تكية مرحوم حاجي محمّد جعفرخان[33]، تكية قبرستان درب باغ، تكية گذر باباولي، تكية گذر صَدره، تكية قاضي اسد، تكية درب وَرده، تكية گذر حاجي، تكية پنجه شاه.

اسامي دهات [و مزارع ] كاشان
       فين بزرگ، [فين] كوچك، حسن آباد، لَتحُر، خُم، دُرّه، گزه، سه ده[34]، مرق، نياسر، علوي، حسنارود، كوير [آباد]، شريف آباد، نشَلج، ازناوه رود، كَلّه، ارمك، اسحاق آباد، رَهَق، وَن ، وادقان، قه، سار، جوشقان، لاستان [پا]، سراره، استَرك، طاهر آباد، راوند، يزدل، مَشكان ، احمد آباد، نصر آباد، علي‌آباد، نوش آباد، آران، بيدگل، ابوزيد آباد، نصرآباد جيرو، قمصر، كجگان[35]، قالَهر، خرّم دشت، مزرعه نو، قهرود، كاغذي، هَسكويه[36]، سُرنج، بالاعبّاس آباد، لنگان، خُنُكه، جعفرآباد، وارونق، خوانچه، آب شيرين، شوراب، ده نار، تجرگان، قمرود، سورآباد، بديع آباد، چنار، سنجده، هشه، دوك، فرح آباد، سليم آباد، بُرزآباد.[37]

ماليات مستقيم كاشان
491447    قران        101658 جو، من تبريز          83089 كاه، من تبريز.

مسافت كاشان تا طهران و اصفهان
       مسافت كاشان تا اصفهان چهل و چهار فرسخ مي‌باشد و تا قم شانزده فرسنگ و تا طهران چهل فرسخ است. مسافر [ان] كاشان به اين ولايات با قاطر و شتر و اسب و الاغ و گاري و كالسكه و اتومبيل مي‌توانند حركت كنند.

اسامي بازيهايي كه مابين عوام متداول بود
       پنجره بازي- باقلي به چند من- توپ بازي- الك دولك بازي- كبوتربازي- بادبادك- خروس بازي- ميمون بازي- قوچ بازي- شير يا خط- قاب بازي- آب بازي- كت بازي معروف [به] كت بجه- تيله بازي[38] - قايم شدنك معروف [به] سرگذاري- گلش بهار ابريشم[39]- گاو زرد مير علا- بازي حلال يا حرام معروف به حوض علي- پارتي بازي- بازي اتل متل- قوطي بازي- هسّه بازي[40] - گردوبازي- شك بازي[41] - تخم مرغ بازي- هندوانه بُري.

رنگ پشم و ابريشم
      پشم و ابريشم را در كاشان به الوان مختلفة ثابتة نباتي و معدني رنگ مي‌نمايند. رنگ سبز و قرمز را به جوهري كه از اروپا مي‌آورند، رنگ مي‌كنند.

كارخانجات شعر بافي
سابقاً هفت هزار دستگاه كارخانجات شعر بافي و ابريشم بافي در كاشان [بود] كه انواع البسة پشمي و ابريشمي از آن مي‌ساختند . اين اوقات به واسطة فقر و پريشاني كارخانجات فقط سيصد چهارصد دستگاه شعربافي مشغول كار هستند. قالي بافي كاشان رو به ترقّي گذارده است.
ابنية كاشان
سه بناي بسيار عالي در كاشان، يكي مسجد خواجه عمادالدّين و ديگري [بقعه و] آب انبار خواجه تاج الدّين و ديگري منار زين‌الدّين كه قريب سي ذرع ارتفاع آن است.
    و يكي ديگر چهار سويي پنجاه قدم به دروازه دولت از قديم ساخته شده كه سي و چهار ذرع شاه در سي [و] چهار ذرع مي‌باشد كه به قول معمارهاي كاركردة كاشان در هيچ مملكتي چنين چهارسويي ساخته نشده و قوّة هيچ معماري در ايران نبوده.
باني آن سه بناي عالي سه برادر بودند از مردم شيروان و هر كدام از خود در كاشان بنايي گذارده‌اند. لكن چهار سوي درب دولت معلوم نيست كه ساخته.
مشهور است از آن وقتي كه آن سقف چهار سوي كه پايه ندارد مي‌ساخته‌اند، درويشي از پايين راهگذار مي‌رفته، هنگامي كه زير چهار سوي مي‌رسد «سر راست» بنّا از دستش مي‌افتد. آن بنّا صدا به درويش مي‌زند كه فقير سرراست كار مرا بينداز بالا. آن فقير هم خم شده سرراست را برداشته مي‌اندازد. آن بنّا به دست مي‌گيرد و نگاه نموده و آن سرراست طلا شده. فوراً در مقابل، بنّا هم به درويش مي‌گويد كه فقير دامنت را بگير، آن هم دامن را گرفته، بنّاي مزبور با همان سرراست گچهايي كه به سقف زده مي‌تراشد، تكّه تكّه مي ريزد در دامن آن فقير، درويش هم مي‌بيند گچهايي كه تكّه تكّه به دامنش ريخته، تماماً شمشهاي طلا است. به هر جهت همديگر را شناخته عشقي به همديگر مي‌رسانند و مي رود.
       اين حكايت اهميّتي ندارد، همه وقت روزگار مردان حق بوده‌اند. چشم بصير حق بين مي‌خواهد، سير اين مطالب را بنمايد.
      و يكي از ابنية عاليه كاشان باغ شاه است كه در فين كوچك واقع است. بناي اين باغ از پادشاهان صفويّه بوده. بعد از آن فتحعلي شاه تعمير كرده، عمارات عاليه و حمامهاي با شكوه كه از سنگ مرمرهاي بسيار بزرگ بنا شده. آب فين از آنجا مي‌گذرد. تدريجاً خراب شده و خيلي از آن سنگ هاي مرمر عالي و درختهاي كاج كه باغ را تاريك نموده بود، از ميان برده‌اند. حاليه جز اسمي باقي نمانده است.
     [مدرسه و] مسجد شاه كاشان از ابنية مرحوم فتحعلي شاه قاجار، سالي سه چهار هزار تومان وقفيات صحيحه دارد. چند سال است هيچ به مصرف مدرسة سلطاني نمي‌رسد.

آثار قديمة كاشان
     در راه آران و بيدگل امام زاده‌اي مي‌باشد معروف به امام زاده قاسم و بناي مرمت امام زاده از هفتاد سال قبل است. سابقاً اطراف امام زاده خيلي آباد و صاحب ابنيه بوده. تمامش زير ريگ پنهان شده. چندي قبل كاوشي نمودند عمارات سفيد كرده پديدار شد. آثار قديمه در آن موجود است.
    در راه فين يك تپّه باشد موسوم به «سيلك». بعضي او را «سياه الك» خوانند. در زير تپّه آثار قديمه است. بعضي اشياء هم از آنجا به دست آمده. خيلي كسان خواسته آنجا را حفر نمايند، چون اجازه نبوده، نتوانسته‌اند. احتمال مي‌رود، سابقاً آتشكده بوده.[42]
     آران و بيدگل و نوش آباد كه قراي ثلاثه مي‌نامند مقبرة ملوك كاشان است. بناي آنها قبل از بناي شهر كاشان بوده. چندين هزار سال قبل دريا بوده، دريا خشك شده، در محلّش شهر بنا شد. شايد بناي آران را يهوديان نهاده، زيرا كه اصل اسمش «هرون دشت»[43] است و اين اسم از اسماء يهود است. در اين سه بلوك آثار قديمه بسيار است.

طبايع كاشان
    اهالي كاشان به واسطة گرمي هوايش تبريد زياد مي‌كنند. صبح و عصر ميوه زياد مي‌خورند. به محض اينكه كسالت پيدا مي‌نمايند مي‌گويند، از حرارت است و بر تبريد مي‌افزايند و خون زياد مي‌گيرند.
از اغذية حارّه گريزانند. مثلاً در اغذيه فلفل خشك نمي‌ريزند. در معالجات بيشتر ادوية ايراني را استعمال مي‌نمايند. اطبّاء كاشان هم موافق طبايع آنها تجويز ادوية ايراني مي‌نمايند. اين است كه به واسطة سوء معالجه اغلبي از مرضي تلف مي‌شوند.
حشرات كاشان[44]
اقسام حشرات موذيّه در كاشان زياد است، از قبيل، رتيلا و عنكبوت و عقرب، هزارپا، مگس و پشّه و مار، انواع كرمها، اقسام سوسكها، ملخ، زنجره، موش، ارضه [45] كه در كاشان تمام درب‌هاي اطاقها را مي‌خورد. بزمجه، سوسمار، موش صحرايي كه او را «لُغُرموش» مي‌گويند. انواع پروانه‌ها، قورباغه، خرچنگ- كاشانيان او را «كُوچنگ» نامند- دودُنبه، حلزون، خرك خدا[46]، مورچه و انواع زنبورها.
     عقرب كاشان از تمام حشراتش موذي تر است و اقلّاً در سال، تابستان كه عقرب زياد ديده مي‌شود، چند[47] نفر [را] تلف مي‌كند، چند قسم است: سياه، زرد، سليماني، عقرب جرّاره. درسيلك مي‌گويند عقرب پرنده دارد.

موهومات
كاشانيان [به] موهومات خيلي اعتقاد دارند از قبيل: غول و بچّه خوره، سحر، جادو، افسانه‌هاي قديم، رمّال، جفّار، و هر مريضي كه به مرض مبتلا شد، بيشتر استعلاج از پيره زنها مي‌نمايند.


كرم ابريشم
   سابقاً در دهات گرمسير، كرم ابريشم پرورش مي‌دادند و تخم كرم را از خارجه و بلاد داخله تحصيل مي‌نمودند. از اين راه تجّار مداخل مي‌نمودند. سنوات اخيره به واسطة اينكه تخم نوغان اسلامبولي وارد مي‌كردند و قلب بود، ضرر عمده به اين تجارت وارد شد. اين سنوات عايديش خيلي كم شده. ابتداي خوابانيدن تخم كرم در بُرج حوت[48] است كه برگ توت شكفته شده باشد.


[كتيرا]
    بوتة كتيرا در اغلب از صحراهاي كاشان مي‌باشد و در مزرعة ارمك و كلّه و مرق و رهق و ازناوه بيشتر از ساير نقاط دارد.


معادن كاشان
     در دهات كاشان همه نوع معادن مي‌باشد. معدن زاج و لاجورد و سنگ گچ و مرمر و سنگ آسيا و نمك سابقاً معروف بود. معادن ذيل را مؤلّف كشف نمود:
     معدن طلق در آران، آب معدني در زير قمصر، معدن طلق در كجگان، خاكي است برّاق مانند اكليل در رودخانة شريف آباد، در جبال اطراف شريف آباد ياقوت سوخته، خاك قرمز در كجگان[49] ، معدن طلق در كوه كجگان, خاك سرخ رنگ در مزرعة روئيده نياسر, معدن پادزهر و ياقوت خوراكي در ابوزيدآباد و زيره نيز در ابوزيدآباد است. معدن گوگرد در حوالي بند عبّاسي قهرود[50]، و در نياسر خاكي است شبيه به اكليل، در جوشقان قالي كوهي است موسوم به كوه سرخ معدن طلا و زغال سنگ دارد. در قهرود معدن دُر است كه آن دُرها سه پهلو مي‌باشد، مثل اين است كه تراشيده‌اند.

بعضي اشجار بارور
      در كاشان بعضي اشجار، انار و انجير و انگور مي‌باشد كه دوبار و سه بار در سال بار مي‌دهند.

پشت مشهد
      يكي از محلّات بزرگ خارج كاشان است. جهت تسمية به اين اسم، اين است كه سابقاً زائرين مشهد مقدّس حضرت رضوي عليه‌السّلام از دروازة پشت مشهد از راه آران به زيارت مي‌رفتند و بر راه آران برجها كه قراول خانه بوده هنوز پابرجا است.

آب كاشان
جهت مجاورت كاشان با درياي نمك، آب كاشان مايل به شوري است و براي مزاج فايدة كلّي دارد.

حيوانات باركش و غيره
شتر و قاطر، ماديان، يابو، اسب، الاغ، گاو، گوسفند، ميش، برّه، گوزن، شكار، تكّه، قوچ كوهي، ميش كوهي، خرگوش.

پرندگان
    مرغ، خروس، كبوتر، قاز، اردك، هوبره، كبك، كبك دري، تيهو، مرغ انجير خوره، سار، گنجشك، بدوبيا، قوقو، كاكلي كه او را چُلو[51] خوانند. ابابيل، وَنجوسك[52] ، سيسك[53]، كلاغ، زاغچه [54]، باز، قراقوش، چرخ، قرقي، كلاغچه[55]، هدهد كه او را شانه بسر خوانند.
سبزه قبا كه سبزه مهره گويند. پرسكه، درخت سوراخ كن[56]، بوقلمون، حواصل، كلنگه.[57]

كوچه هاي كاشان
      وضعيت كوچه هاي كاشان بسيار بد است. سابق سنگ فرش بوده. چون خراب گرديده تمام كوچه‌ها پست و بلند شده. در تابستان گرد و خاك و در زمستان گل مي‌شود. بعلاوه صاحبان خانه‌ها چاههاي مبال خود را در كوچه ساخته‌اند. در شب عبور و مرور خيلي سخت است. فقط يك خيابان كه محلّ ارّابه‌رو طهران به اصفهان است، دارد آن هم ناقص.
       عمارت دولتي در شهر كاشان نيست. حكومت و ساير ادارات، خانه به كرايه مي‌گيرند. عيب بزرگ اين است كه تا اين اواخر اهالي مرده‌هاي خود را در شهر دفن مي‌نمودند. منظرة شهر يك قبرستاني را ماند. مقابر جاده عبور و مرور شده، از اين جهت توليد امراض در شهر مي‌شود.

صنايع و منسوجات
     سابقاً صنّاعين و صاحبان حرف در كاشان زياد بوده و همه نوع صنعت و حرفت را به درجة كمال رسانيده بودند. اين اواخر به واسطة فقر و پريشاني روي به انحطاط نهاده. مصنوعات و منسوجات معمولة آنها از قرار ذيل است:
     منسوجات ابريشمي و پشمي همه نوع، چادر مشكي، مخمل ابريشمي، قُطني، قدك، قلمكار، مَلّه، نوار، كرباس، چادر شب، پارچة روفرشي، هوله و قطيفة وطني و دستمال‌هاي ابريشمي و شال گردن و شالهاي ابريشمي، گيوه، جوراب، تخت آجيده، جوراب پشمي و نخي[58]، زيلو، قاليچة برجسته، قلمدان، چاقو، انواع زرگري، ظروف گلي و لعابي[59]، انواع ظروف مسي كه معروف ايران است. اسبابهاي چيني و آهني، صندلي و ميز و درب چوبي، گچ بري بطور اكمل، حجّاري روي سنگ مرمر تكميل دارند. انواع حلويات و ساختن قند از شكر، كلاه نمدي و ماهوت[60] و پوست، گلدوزي و پشم دوزي، قلّاب دوزي و شيشه سازي و حصير بافي.

اسامي درندگان
    درندگان كاشان: پلنگ، يوزپلنگ، كفتار، گرگ، گوركن، شغال، روباه.

ادارات دولتي كاشان
     ادارة حكومتي، ادارة ماليّه، ادارة عدليّه، ادارة معارف، ادارة اوقاف، ادارة فوائد عامّه، ادارة ژاندارمري، ادارة تلگرافخانه، ادارة پستخانه، ادارة نظميّه، ادارة تحديد ترياك، ادارة دخانيات، ادارة گاري خانه، ادارة تلفون خانه.
       انگليسيها هم ادارة تلگرافخانه در كاشان دارند. گاهي هم يك ويس قونسول به كاشان مي‌فرستند. سابقاً روسها هم در كاشان اگنت داشته. انگليسيها از كاشان تا اردستان و نيز تا طَرق، راه اصفهان سيم تلفون دارند. همچنين تا قم هم تلفون خصوصي دارند. در خود كاشان چهارده پانزده دستگاه تلفون در ادرادت و خانه هاي اعيان مي‌باشد.

اغذية مطبوخ
پلو چلو، پلو شويد، پلو رشته، پلو آلوبالو، پلوزردك، پلو به، پلو مخلوط به سيب زميني، پلو ته چين، پلو عدس، پلو لوبيا، پلو شيرين از شكر و كشمش و خرما، او را پلو نتار گويند، نخود هم دارد. پلو گندم، پلو جو، او را پلوجه مي‌نامند. در بعضي دهات هم پلو ذرّت[61] نيز مي‌سازند.
دمي، كتّه، دم پخت[62]، چلوكباب، كوفتة برنج ماليده، كوفتة شويد، كوفتة سماق، كوفتة كشمش دار، كوفتة گندم، كوفتة جو، كوفتة ذرّت[63]، كوفتة ارزن، كوفتة نخودچي، شفته ريزه كه او را قيمه ريزه گويند. شفته نخودچي، شفته سماق، مسمّن[64]، بادنجان، مسمّن آلوبالو، مسمّن قيسي خشك، مسمّن آلو، مسمّن آلوچه، مسمّن كدو، مسمّن بادنجان، قيمه نخود، قرمه سبزي، قرمة به، قرمة اسفناج، قرمة پوست هندوانه، قرمة كدوي سبز، تاس كباب- تاس كباب از پياز و به و سيب زميني- قرمه خورش ماست، كباب برگ، كباب مچي، كباب ماست، كباب خراساني، شامي كباب، هلوكباب، كباب ديزويي، كباب حسيني كه او را ديزي گويند. كباب تنوري، فسوجن[65] به اقسام.
     آب گوشت نخود، آب گوشت لوبياي قرمز و سفيد، يخني بادنجان، يخني نخود، يخني سه قسم لوبيا، لوبيا بادنجان، يخني كدو، يخني اسفناج، يخني به، يخني سيب، يخني آلو، يخني آلوچه، يخني قيسي، يخني برگه، يخني كلم، يخني عدس، يخني ماش، يخني چغندر، يخني سركه شيره و زردك، يخني كالك.
     آش برنج انواع دارد. ترشي هر نوع به او مي‌زنند. آش جو، آش رشته، آش ارزن، آش ذرّت[66]، آش شولي اين آشها را با سركه و ماست و كشك هم مي‌خورند.
     كالجوش، اشكنه،حليم[67] بادنجان سرخ كرده، كدوي سرخ كرده، بوراني اسفناج، بوراني كدو، [بوراني] بادنجان، كوكوي سبزي، و شولي از آرد و اسفناج و سركه مي‌باشد.
     به تازگي سيب زميني را در طبخ استعمال مي‌نمايند و فلفل كوبيده و فلفل فرنگي جديداً در بعضي خانه‌ها متداول شده.

اطبّاء كاشان
      در سابق و لا حق اطبّاء كاشان از روي طبّ قديمه معالجه مي‌نمودند و ادويّة ايراني استعمال مي‌كنند. هر كدام هم كه جديداً از ادويّة اروپايي تجويز مي‌كنند، از روي علم نيست. از اين جهت هر ساله به واسطة سوء استعمال آنها جمعي تلف مي‌شوند.

پولهاي حالية رايج كاشان
     پول سياه نيكلي صد دينار و يكشاهي، قران چرخي نقره و قديمي، دو قراني نقرة چرخي، پنجهزاري نقره و دهشاهي نقره، پنج شاهي نقره، شاهي سفيد نقره، دو توماني طلا، اشرفي طلا، پنجهزاري طلا، دو هزاري طلا، ليرة عثماني طلا، ليرة انگليسي طلا، منات طلاي روسي، اسكناس خيلي كم استعمال مي‌شود. امپريال طلا.

اسباب طرب كاشان
      تار، كمانچه، سنطور، دنبك كه او را ضرب گويند. دايره، ني، طبل، شيپور، نقّاره، سرناكه واقعاً هيچ شهر مثل كاشان تمام نمي‌زنند. سوتك، دوني.

حلويات كاشان
جوزاغند، سوهان دو نوع، آب نبات، قرص، پشمك، روح افزا، نيم شكر، باقلوا، سوهان سوخته، گز، نقل به انواع و اقسام، نان قندي، نان برنجي، كلوچه، شربت نارنج، شربت ليمو، سكنجبين، شربت آلبالو، مربّاي بالنگ، مربّاي زرشك، مربّاي پوست پسته، مربّاي كدو، مربّاي چغندر، مربّاي آلو.

علماء حالية كاشان
    حجةالاسلام آقاي ملّا حبيب الله[68] سنّش بالغ بود[69]. قريب يكصد و پنجاه كتاب و رساله تأليف و تصنيف[70] كرده، رسالة تقليدش به طبع رسيده.
    ديگري حجةالاسلام آقاي حاج ميرزا شهاب الدّين نراقي[71]
حجة الاسلام آقاي سيّد محمّد رضا مجتهد پشت مشهدي[72]
    و آقاي ميرزا ابوالقاسم نراقي[73]
    و آقاي سيّد محمّد مجتهد موسوم به آقا سيّد محمّد [باغ[74]، پسر] مرحوم حاج سيّد ابراهيم تاجر بروجردي
    از جمله آقاي آقا شيخ محمود در مدرسة سلطاني ظهرها نماز مي‌خواند سنّش قريب به شصت و پنج سال [است.]
    آقاي آقا نظام الدّين مجتهد پشت مشهدي[75]
    آقاي آقا سيّد محمّد شريعتمدار[76]
    حاج شيخ محمود معروف [به] حاج سيّد آقا بزرگ[77]
    ميرزا ابوالقاسم[78] پسر حاج ميرزا محمود
    آقا سيّد محمّدحسن[79] پسر حاج ميرابوالقاسم
    آقاي ميرزا مجد الدّين[80] نراقي [81]
     آقا شيخ محمّد [82] نوادة مرحوم شيخ عبد الغفور
      آقا مهدي نراقي [83]
      آقا نور الدّين ضرّابي [84]

       آقا سيّد احمد [85] نوادة مرحوم آقا سيّد حسين مجتهد
       حاج شيخ جعفر نراقي [86]
       آقا جعفر پسر مرحوم ملّا رمضانعلي
       آقا سيّد احمد ثقةالاسلام [87]


علماء و فضلا و حكما و شعراي كاشان

از آن جمله ملّا محسن فيض [88] - محمّد بن مرتضي مدعوّ به محسن ملقّب به فيض از علماء عهد شاه عبّاس صفوي است. دويست كتاب تصنيف و تأليف كرده و در سنة 1065 [89] براي تكميل علوم به شيراز رفت. پس از آن مراجعت به كاشان [كرد و ] در آنجا وفات يافته. قبرش بيرون دروازة [فين است كه] معروف به آخوند فيض مي‌باشد. احفاد او در كاشان جمعي مي‌باشند.

ملاّ مهدي نراقي[90]: ملّا مهدي بن ابي ذر مجتهد نراقي جدّ سلسلة نراقي كاشاني از نراق به كاشان آمده، ساكن شد. اغلبي از علوم را در اصفهان تحصيل كرد. سرآمد عهد خود گرديد. در عهد سلطنت فتحعلي شاه [91] حيات داشت. چندين كتاب و رساله نوشته. قصايد و خطب عربي دارد. قبرش در قم [92] مي باشد.
حاج ملّا احمد[93]: حاجي ملّا احمد مجتهد پسر ملّا مهدي نراقي از بزرگان علماي عهد محمّد شاه قاجار[94] است. براي تكميل علوم به عتبات عاليات رفت. بعد به مكّه مشرّف شده، مراجعت به كاشان نمود و ملجأ اهالي شد. كتب بسيار تأليف و تصنيف نمود.
حاج ملّا محمّد مجتهد[95] - حاج ملّا محمّد پسر حاج [ملّا ] احمد نراقي از بزرگان فقهاي عهد ناصرالدّين شاه است. نفوذ كاملي داشت. در اواسط سلطنت ناصرالدّين شاه در كاشان وفات كرد. نعش او را به عتبات عاليات بردند.
حاج ميرزا فخرالدّين مجتهد[96]- حاج ميرزا فخرالدّين ابن مرحوم حاج ملّا محمّد مجتهد از علماي با نفوذ دورة ناصر الدّين شاه بود. قريب به هفتاد سال از عمرش گذشت[97]
و در اوايل سلطنت مظفرالدّين شاه [98] در كاشان وفات يافت. نعش او را حمل به عتبات عاليات نموده‌اند.
سيّدابوالرّضا- سيّد قاضي ابوالرّضا فضل‌الدّين علي علوي حسيني[99] كاشاني از فضلا و اتقياء است. حافظ احاديث بود و طبعي غرّا داشت.
شيخ عبدالرزّاق[100]-شيخ عبدالرزّاق كاشاني جامع علوم ظاهر، مرد باطن بود. شيخ محي‌الدّين اقرار به كشفيّات او نموده.[101] تفسير [تأويلات و] اصطلاحات صوفيّه را نوشته. شرح فصوص الحكم از اوست.
نصير الملّة علي كاشاني-نصير الملة و الدّين علي كاشاني معروف به حلّي با ملّا قطب الدّين [102] معاصر بود [و] در حكمت و فقاهت يگانة عهد خود. حاشيه بر شرح تجريد[103] و [شرح] بر طوالع بيضاوي و [حاشيه بر شرح] شمسيّه نوشته. متجاوز از هشتاد سال از عمرش گذشت.
شرف الدّين-شرف الدّين انوشيروان بن خالد بن محمّد كاشاني. بعضي او را قمي[104] دانند. به وزرات مستر شد خليفة عبّاسي و سلطان محمود غزنوي[105] رسيد. عاقل و عالم و شيعي مذهب بود. حريري، مقامات را به نام او نوشته. درسنة 531 وفات كرد.[106] كتاب نفثة المصدور از تأليفات اوست.
معين الدّين-معين الدّين ابونصر احمد كاشاني شيعي مذهب و متبحّر در علوم بود. در عهد محمود بن سلطان محمّد [بن] ملكشاه به مقام . 



مختصر جغرافياي كاشان
(همراه با معرّفي بزرگان، آداب و رسوم و ... اين شهر)

تالیف ملک المورخین سپهری بزرگ خاندان سسپهری و سپهر.

به سال 1338 هـ ق

به تصحيح و توضيح
افشين عاطفي

به نام خدا


شرح حال ملك المورّخين



نام:ميرزا عبد الحسين خان لسان السّلطنه معروف به ملك المورّخين
پدر:ميرزا هدايت الله فرزند ميرزا محمّد تقي لسان الملك سپهر
تولّد:تولّد وي را سالهاي 1288، 1289 و 1290 هـ ق ذكر كرده اند كه با توجّه به سال تأليف تاريخ كاشان (1287 تا 1288 هـ ق ) صحيح نيست زيرا نام ميرزا عبد الحسين خان در اين كتاب آمده است.[1]

فعّاليّتها: «ملك المورّخين از آزادي خواهان معروف و وطن پرستان حقيقي بود.» كه «از لحاظ روزنامه نگاري مقام بلندي را در تاريخ جرايد حايز و در ابتداي مشروطيّت چند روزنامه به نامهاي (وطن- شاهنشاهي [2]- آئينة عيب نما [3] - آزاد – صفحة روزگار) منتشر نموده و از اين جهت يكي از بزرگترين بانيان جرايد ايران است.»
«وي مردي اديب و شاعر و گذشته از زبان عربي به چند زبان خارجي آشنا بوده و گاهي اشعاري نغز و پر معني مي سروده و در شعر اديب تخلّص مي كرده است.»
 ملک المورخین سپهری  المورّخين كاشاني
«ملك المورّخين از جوزاي [4] 1297 رسماً وارد خدمت وزارت فرهنگ گرديد و مدّتي هم رياست معارف و اوقات كاشان را عهده دار بود.» [5]


آثار :
1- تاريخ انبيا [6]
2- «تاريخ يوميّة ايران» 36 جلد [7] يا «وقايع يوميّه» 37 جلد [8]
3- سيرت جمال الدّين، مصلح دنيا و دين- چاپ كاشان 1325 هـ ق [9]
4- تصحيح و مقدمة «حماسة فتحنامة نايبي» اثر طبع منتخب السّادات يغمايي
5- مختصر جغرافياي كاشان
6- تاريخ بختياري[10]
7- كتاب المعاريف[11] و ...
همسر: حميدة سپهري از خاندان ضرّابي كاشان، كه وي شاعر بوده و شرح حال و نمونة اشعارش در كتاب زنان سخنور تأليف علي اكبر مشير سليمي آمده است.
وفات: شنبه 28 ربيع الاوّل 1352 هـ ق برابر با 31 تير 1312 هـ ش

مقدّمه را با قطعه شعري از ميرزا محمّدتقي لسان الملك سپهر در مرثية حضرت امام حسين (ع)، به پايان مي رسانيم:
شاه شــــهيد پهنة كـــرب و بــلا حسين               
 اي جــــان فـداي تو و رنج  و تاب تو
در خاك و خون كشيد چو ماه رخت كلف                  
  خلقي بسوخت دل همه بر آفتاب تو
تأخـــير روزگار به مــــافات قطع كـــرد               
  دست اميــــدواري مـا از جناب تو
اي كاش تا وجود سبك تر عـــنان گذشت                
 تا كشته گشتمي مگر اندر ركاب تو
زان پس كه دل بسوخت تو را تاب تشنگي                
  بـاري گداخت جان جهاني كباب تو
بعد از درنگ چـــــرخ ولايـــت به روزگار                
اي آسمان هـزار دريغ از شتاب تو


كاشان- افشين عاطفي
اوّل ارديبهشت 1378
چهارم محرّم 1420 هـ ق


بسم الله الرّحن الرّحيم
چون امروزه معارف ايران به واسطة اقدامات حضرت اشرف آقاي وثوق‌الدّوله رئيس‌الوزراء و جناب مستطاب نصيرالدّوله وزير معارف و اوقات از حضيض و بال به اوج كمال رسيده و دانشمندان را قدر گذارند و هنرمندان را بر صدر نشانند و بازار هنر را رواج و كالاي دانش در ابتهاج است، چيزي نگذرد كه به واسطة اقدام اين دو وزير هنرپرور معارف ايران سر بر آسمان رسانيده، جهول در كنج خُمول و خذلان نشينند و هنرور سيم و زر به رايگان برد. چنين كنند بزرگان چو كرد بايد كار.
اين بنده عبد الحسين لسان‌السّلطنه ملك المورّخين كاشاني كه خوشه چين آن خرمن و گلچين آن چمن هستم، در مدّت مأموريت خود به كاشان براي اينكه خدمتي به هموطنان خود نموده باشم، به نوشتن تاريخ كاشان مشغول شده و براي نوباوگان دبستان «مختصر جغرافياي كاشان» [12] را در بيست و هفتم شهر جمادي الاوّل سنة 1338 شروع نمودم تا اطفال از دانستن جغرافياي وطن خود آگاه باشند.
كاشان يكي از بلاد قديمة ايران است، شرافت اين شهر همين بس كه به دارالمؤمنين خوانده مي شود. بعد از آنكه به تصرّف اعراب آمد، اهالي پيرو مذهب شيعي شدند و در اعتقادات آنها خللي پيدا نكرد. قبر ابولؤلؤ كه بابا شجاع الدّين گويند، در كاشان است. قادر فيني[13] كه يكي از شعراي اهل بلد بوده گفته:
كاشان و دين و چشمة فين و شجاع دين                   
 منعش مكن كه مطمح[14] شاه ولايت است
به هر جهت در روز وفات عمر سابقاً عيد بزرگ مي گرفتند.


سبب تسمية كاشان

       در تسمية كاشان سخنها رفته. گويند خواهر مالك اشتر صحابي، شالودة بناي اين شهر را با كاه نمود. «كاه فشان» كاشان شد. اين سخن سخيف است، زيرا كه در اغلبي از كتب متقدّمين اسم كاشان مذكور مي‌باشد و اين شهر از ابنية قديمه است. گويا سابقاً موسوم به «چهل حصاران» بوده و آثارش موجود است. عربها كاشان را قاشان [15] ناميده اند.

حدود كاشان
       از طرف جنوب به خاك اصفهان و از طرف شمال [به] قم و از طرف مشرق به سياه كوه و از طرف مغرب به جبال نياسر و اردهال پيوندد.

آب و هواي كاشان
       آب و هواي كاشان گرم و خشك است. به جهت مجاورت با درياي نمك و ريگ، بادهاي سخت و بد مي ورزد و سختي زمستانش دو ماه بيشتر طول ندارد و برف كمتر مي بارد و گوشت در تابستان خيلي زود فاسد مي‌شود.

وضعيت كاشان
       اهالي شهر به واسطه اينكه آب از خانه‌هاي آنها بگذرد خانه‌ها را گود كرده‌اند، و چون تابستان كاشان گرم است، زير زمين و سردابهاي عميق كنده‌اند، قرصي است و در بعضي از خانه ها براي آب چاهها دارند، چهل ذرع طناب خور دارد.
       خاك كاشان خيلي سفت و قرص و محكم است. مي‌توان گفت از خشت پختة بعضي ولايت ديگر محكمتر است. چنانكه ابنية قريب به هزار سال ديده مي‌شود كه عيب نكرده است.

دور باروي شهر كاشان
      تقريباً دور باروي شهر كاشان يك فرسخ مي‌شود. محلّة پشت مشهد كه بيروني است، عليحده از يك فرسخ دورة كاشان مي‌باشد. سابقاً تمام دور شهر[16] خندق بوده و اهالي خندق را پر كرده، باغ و خانه ها ساخته، زراعت مي‌نمايند. برجهاي سابق اغلب باقي است، هفت ذرع طول دارد.

زبان كاشان
     كاشانيان مانند ساير بلاد ايران زبان فارسي معموله را حرف مي‌زنند. امّا لهجة مخصوص دارند و در بعضي دهاتش لغات پهلوي را بيشتر استعمال مي‌نمايند.

جمعيّت كاشان
       جمعيّت شهر كاشان سابق هفتاد هزار نفر بود. به واسطة تعدّي اشرار كه بعضي جلاي وطن نمودند و از قحطي امراض مختلفة سه سال قبل، امروزه سي هزار نفر و كسري جمعيّت بيشتر ندارد.

غلّة كاشان
       غلّة كاشان گندم و جو و جو ترشه مي‌باشد. بيشتر در گرمسير گندم، در سردسير جو به دست مي‌آيد. چون گندم كاشان كم است، خوراك اهالي بيشتر از آرد جو مي‌باشد. نان جو كاشان خيلي خوش خور است. بعضي سنوات هم غلّه خود كاشان كفاف نمي‌دهد، از عراق گندم وارد مي‌نمايند. خوراك اهالي به چهار هزار و چهار صد من تبريز روزي مي‌شود. در موقع احتياج ذرّت و ارزن را نان مي‌سازند.

آب مشروب كاشان
        اهالي در خانه‌ها آب انبار ندارند. آب انبارهاي بزرگ در محلّات ساخته‌اند. زمستان آنها را پر كرده، در تابستان استعمال مي‌نمايند.

بهترين محصول كاشان
        خربوزه و انار و هندوانه‌هاي خوب و جوزاغند و گلاب و عطر و گل سرخ قمصر و غيره، و منسوجات ابريشمي كاشان مشهور تمام عالم است.

موقع كاشتن غلّه كاشان
در كاشان براي زراعت دو فصل دارند: يكي صيفي و ديگري شتوي. سه فصل مي‌كارند: جو بهاره كه جو درشه كه اصطلاحاً ترشه مي‌نامند. جو تابستاني، جو ترشه را قبل از پاييز مي‌كارند.
      حاصل گندم از يك تا ده و تا چهل پنجاه مي‌شود.‌(؟) چهل روز از حمل[17] گذشته جو به دست مي‌آيد.

محصول زميني
      گندم، جو ترشه، ارزن، ذرّت، خيار، خيارچنبر، گرمك، طالبي، خربوزه، هندوانه، دستنبو، بادنجان[18] ، گوجه فرنگي، كدو، سيب زميني ترشي، فلفل فرنگي، اسفناج، چغندر، شلغم، كلم، پياز، جعفري، تره- كه او را «كال» گويند- طرخان[19] ، شويد، نعناع، ريحان، تربچه، گشنيز، باقلي، بابونه، كاكوتي، زرّين گياه- كه او را كنگر ماست مي‌نامند- پونه، زول، شويد كوهي، كنگر، ريواس، باميه، شبدر، شنگ، كرفس، كاسني، شاتره، قازياقي، خشخاش، پستة زميني.

محصول سردرختي
انگور، انار، انجير، زردآلو، هلو، ترقش، شليل، شفتالو، سيب، آلو، توت سياه، توت سفيد، آلوچه، گيلاس، آلوبالو، گردو، بادام تلخ، بادام شيرين، فندق، پسته، به، سنجد، سماق، زرشك، تمشك، زالزالك، عنّاب.             

گلهاي معموله كاشان
گل سرخ، گل مخملي، گل پيوندي، گل زرد، گل دو آتشه، گل سفيد، گل ياس، گل مشكيجه، شبو، خرزهره، صدپر، لاله عبّاسي، گل ميمون، گل ابريشم، گل عطر، لاله خروس، ميخك، طاوسي، ناز، شمعداني، گل اطلسي، شقايق، هميشه بهار. جديداً از گلهاي اروپا هم در بعضي خانه‌ها و باغات بار آورده‌اند.

اسامي امامزاده‌هاي كاشان[20]
       در كاشان مراقد و بقاع متبرّكه امام زاده و اولياء و اوتاد بسيار است. اسامي امام زاده‌ها [ي] معروف از قرار ذيل:
پنجه شاه، قدمگاه علي، شاه يلان، امام زادة درب زنجير، شاهزاده سليمان، شاهزاده جعفر، طاهر [و] منصور، قاضي اسدالله[21]، سلطان امير احمد، امام زاده امير نشانه، زيارت سرخيجان، زيارت گلجانه[22]، در پشت مشهد كاشان: حضرت حبيب بن موسي، زيارت درب حوض. بابا شجاع [الدين] بين راه فين، آخوند فيض، زيارت هفت تن، زيارت چهل تن، مقبرة خلد آشيان محتشم.[23] اينها غير از امام زاده‌هاي دهات است.

اسامي قنوات كه وارد شهر مي‌شود
         قنات محمود آباد وقفي، قنات عبدالرّزّاق خان وقفي، قنات مهذّب آباد وقفي، قنات صاحبي وقفي و غير وقفي، قنات مير باقر وقفي، قنات دولت آباد وقفي، هشت طاق آب فين وقفي، در وقت لزوم از آب قمصر و قهرود هم خريداري كرده به شهرمي‌آورند.

اسامي اوزان كاشان
      يك خروار كاشان چهل من تبريز، من شاه دو من تبريز است. صددرم بيست سير، پنجاه درم ده سير، دوازده درم دو سير و نيم، شش درم يك سير و چهار مثقال، سه درم ده مثقال.

اسامي دروازه‌هاي شهر كاشان
دروازة دولت، دروازة عطا، دروازة اصفهان، دروازة حاج جمال، دروازة فين، دروازة مهريق آباد، دروازة لتحر، دروازة ملك آباد، دروازة [...]‌ چند سال است راه گذر شده مشهور به دروازة حاج ميرزا ابراهيم خاني.

دروازه‌هاي پشت مشهد خارج از شهر
دروازة ده، دروازة غدير، دروازة يحيي آباد.

اسامي محلّات كاشان
محلّة پنجه شاه، محلّة ميدان كهنه، محلّة دروازه فين، محلّة سلطان امير احمد، محلّة ترك‌آباد، محلّة طاهر منصور، محلّة دروازه اصفهان، محلّة درب يلان كه او را درب وَلاّن گويند. محلّة يهوديها، محلّة سرپُلّه، محلّة سر سنگ، محلّة سه سوك، محلّة پاي قپان، محلّة درب زنجير، محلّة فخرآور، محلّة چاله پرسك، محلّة ميدان ولي سلطان، محلّة قبرستان درب باغ، محلّة كلهر، محلّة پشت عمارت، محلّة پاي منار، محلّة كوچه باغ، محلّة ملاّ قطب، كوچة نُه‌چَم، محلّة سرخيجان، چاله عدسي.

وضع زندگاني اهل شهر
سابقاً تمام اقسام نعمتها در كاشان فراوان و ارزان بود. سنوات اخيره به واسطة تعدّيات اشرار، نصف خلق از ميان رفتند و كم آبي ...[24] شد.

     اغلبي از اهالي تمام سال را آردگندم و جو در خانه‌ها دارند. با اينكه ملاّك هم نيستند نان خانه مي‌خورند. مابقي از درب دكان خبّازي خريداري نان مي‌نمايند.

فراست اهالي كاشان[25]
      اهالي كاشان به كثرت هوش و فراست و حافظه معروف مي‌باشند. در هر علم و فن كه زحمت بكشند اوّل شخص مي‌شوند. همه نوع فضلا و شعرا و ادبا و حكما و فقها از كاشان برخاسته.[26] هر شاگرد كاشاني كه براي تحصيل به اروپا رفته، سرآمد ساير شاگردان شده اند كه معروف مي‌شوند.

آواز
     اهالي كاشان به واسطة گرمي و خشكي هوا [در] صوت خصوصاً اغلبي با حسن هم مي‌باشند.[27] هميشه اطفال خوش آواز در كاشان بسيار هستند.

ماليات كاشان
      ماليات كاشان از مستقيم و غيرمستقيم و دخانيات و «باندرل» و تلگرافخانه، نقدي و جنسي در سال بالغ [به] صدهزار تومان مي‌شود.

مدارس جديد كاشان
      {مدرسة دولتي مجّاني چهار كلاسه، مدرسة محمّديه و مدرسة وحدت بشر، مدرسة فتوّت، مدرسة كليميها، دو باب مكتب هم دارد.
اولین مدرسه شبانروزی در سال 1335ه.ق بوسیله یار ماشاء الله سردار جنگ کاشان تاسیس گردید و بالغ بر 170 دانش آموز بی بضاعت مشغول آموزش بودند. این مدرسه شبانروزی پس از نابودی سران نایبی بدستور وثوق الدوله نخست وزیر ایران و دشمنان کاشانی نایبیان تعطیل گردید!}

مدارس قديمة كاشان
       مدارس قديمة طلاّب نشين كه سابقاً طلاّب در آن مدارس بوده، تحصيل علوم مي‌نمودند و حال متولّيان وقف عايدي وقف را خود ميل مي‌فرمايند و يك نفر محصّل در مدرسه نيست. از قرار ذيل است:
مدرسة آقا بزرگ, مدرسة شاه [يا] سلطاني, مدرسة درب وَلاّن, مدرسة محمّد صالح بيگ، مدرسة «ميانه‌چال» كه در چهار سوي بازار كاشان است. مدرسة حاج محمّدحسين مشهور به تبريزيها[28]، مدرسة سرخيجان.

اسامي مساجد كاشان
      مسجد شاه، مسجد آقا بزرگ، مسجد درب وَلّان، مسجد درب وَرده، مسجد گذر صَدره، مسجد دروازه اصفهان دو باب، مسجد سرخيجان، مسجد درب شومال خانه، مسجد جمعه، مسجد بالا بازار، مسجد ميدان، مسجد گذرنو، مسجد بازار مسگرها، مسجد كوچة زاويه، مسجد حاج ملّا محمّدحسين نطنزي[29] [يا] مسجد گريچه، مسجد سلطان امير احمد، مسجد سر پُلّه، مسجد كوچة رنگرزان شهره، مسجد سر سنگ، مسجد گذر باباولي، مسجد ميان دَرهو، مسجد گذر حاجي، مسجد چالة حاج سيد مرتضي، مسجد ترك آباد، مسجد حاج ميرزا مهدي، مسجد گذر محمّد صالح بيگ، مسجد قبرستان درب باغ، مسجد پشت عمارت، مسجد چهار سو كه خراب شده، مسجد درب آب انبارخان، مسجد طاهر منصور، مسجد كلهر، مسجد كرسي، مسجد درب زيارت حبيب بن موسي كه در پشت مشهد واقع است. چند مسجد ديگر هم در پشت مشهد [وجود] دارد.

جنس وارده به كاشان
    از راه روسيه همه نوع و از راه بمبئي وارد كاشان مي‌شود.

اجناس صادرة كاشان به ساير بلاد ايران و اروپا
        تنباكو، قالي، قاليچه، زيلو، روفرشي وطني[30]، مخملي، پنبه، مغز بادام، گردو، تُرشاله، كرباس [كه] اغلب زنهاي پشت مشهد بافت مي‌نمايند. به علاوه از استرك جوشقان و ساير بلوك كاشان هم كرباس و چادر شب ارزان مي‌بافند و به شهر آورده، مي‌فروشند. ريسمان شهري، طناب، قُطني، مَلّه خصوصاً پشت مشهد مي‌بافند. جنس شعر بافي، مس ساخته، گلاب، عطر گل سرخ، انار، دستمال ابريشمي، ترياك، نوار، ابريشم رنگ كرده، ريسمان رنگ شده[31] الوان، لاجورد، زاج، خصوصاً پارچه‌هاي بيدگلي، سابقاً[32] قدكهاي بيدگلي نهايت خوب و براي وزراء فرستاده مي‌شد، حاليه گاه گاهي ديده مي‌شود. حاليه آن قدكهاي بسيار خوب ديده نمي‌شود. بافندگانش در اين چند ساله سختي كاشان از پا رفته و مردند.
پوست دبّاغي شده معروف به تيماج، پوست دبّاغي نشدة بز يا برّة، اغلب خريده به خارج [و] شهرها مي‌برند.

اسامي تكاياي كاشان
       تكية سرسنگ، تكية طاهر منصور، تكية ترك آباد، تكية گذر حاجي، تكية ميدان كهنه، تكية محله سرپُلّه، تكية صالح بك، تكية پشت مشهد كه در صحن زيارت حبيب بن موسي (ع) نهايت با آيين بسته مي‌شود. بعلاوه درب حوض پشت مشهد هم خوب با آيين مي‌بندند. تكية درب اصفهان، تكية درب آب انبارخان، تكية مرحوم حاجي محمّد جعفرخان[33]، تكية قبرستان درب باغ، تكية گذر باباولي، تكية گذر صَدره، تكية قاضي اسد، تكية درب وَرده، تكية گذر حاجي، تكية پنجه شاه.

اسامي دهات [و مزارع ] كاشان
       فين بزرگ، [فين] كوچك، حسن آباد، لَتحُر، خُم، دُرّه، گزه، سه ده[34]، مرق، نياسر، علوي، حسنارود، كوير [آباد]، شريف آباد، نشَلج، ازناوه رود، كَلّه، ارمك، اسحاق آباد، رَهَق، وَن ، وادقان، قه، سار، جوشقان، لاستان [پا]، سراره، استَرك، طاهر آباد، راوند، يزدل، مَشكان ، احمد آباد، نصر آباد، علي‌آباد، نوش آباد، آران، بيدگل، ابوزيد آباد، نصرآباد جيرو، قمصر، كجگان[35]، قالَهر، خرّم دشت، مزرعه نو، قهرود، كاغذي، هَسكويه[36]، سُرنج، بالاعبّاس آباد، لنگان، خُنُكه، جعفرآباد، وارونق، خوانچه، آب شيرين، شوراب، ده نار، تجرگان، قمرود، سورآباد، بديع آباد، چنار، سنجده، هشه، دوك، فرح آباد، سليم آباد، بُرزآباد.[37]

ماليات مستقيم كاشان
491447    قران        101658 جو، من تبريز          83089 كاه، من تبريز.

مسافت كاشان تا طهران و اصفهان
       مسافت كاشان تا اصفهان چهل و چهار فرسخ مي‌باشد و تا قم شانزده فرسنگ و تا طهران چهل فرسخ است. مسافر [ان] كاشان به اين ولايات با قاطر و شتر و اسب و الاغ و گاري و كالسكه و اتومبيل مي‌توانند حركت كنند.

اسامي بازيهايي كه مابين عوام متداول بود
       پنجره بازي- باقلي به چند من- توپ بازي- الك دولك بازي- كبوتربازي- بادبادك- خروس بازي- ميمون بازي- قوچ بازي- شير يا خط- قاب بازي- آب بازي- كت بازي معروف [به] كت بجه- تيله بازي[38] - قايم شدنك معروف [به] سرگذاري- گلش بهار ابريشم[39]- گاو زرد مير علا- بازي حلال يا حرام معروف به حوض علي- پارتي بازي- بازي اتل متل- قوطي بازي- هسّه بازي[40] - گردوبازي- شك بازي[41] - تخم مرغ بازي- هندوانه بُري.

رنگ پشم و ابريشم
      پشم و ابريشم را در كاشان به الوان مختلفة ثابتة نباتي و معدني رنگ مي‌نمايند. رنگ سبز و قرمز را به جوهري كه از اروپا مي‌آورند، رنگ مي‌كنند.

كارخانجات شعر بافي
سابقاً هفت هزار دستگاه كارخانجات شعر بافي و ابريشم بافي در كاشان [بود] كه انواع البسة پشمي و ابريشمي از آن مي‌ساختند . اين اوقات به واسطة فقر و پريشاني كارخانجات فقط سيصد چهارصد دستگاه شعربافي مشغول كار هستند. قالي بافي كاشان رو به ترقّي گذارده است.
ابنية كاشان
سه بناي بسيار عالي در كاشان، يكي مسجد خواجه عمادالدّين و ديگري [بقعه و] آب انبار خواجه تاج الدّين و ديگري منار زين‌الدّين كه قريب سي ذرع ارتفاع آن است.
    و يكي ديگر چهار سويي پنجاه قدم به دروازه دولت از قديم ساخته شده كه سي و چهار ذرع شاه در سي [و] چهار ذرع مي‌باشد كه به قول معمارهاي كاركردة كاشان در هيچ مملكتي چنين چهارسويي ساخته نشده و قوّة هيچ معماري در ايران نبوده.
باني آن سه بناي عالي سه برادر بودند از مردم شيروان و هر كدام از خود در كاشان بنايي گذارده‌اند. لكن چهار سوي درب دولت معلوم نيست كه ساخته.
مشهور است از آن وقتي كه آن سقف چهار سوي كه پايه ندارد مي‌ساخته‌اند، درويشي از پايين راهگذار مي‌رفته، هنگامي كه زير چهار سوي مي‌رسد «سر راست» بنّا از دستش مي‌افتد. آن بنّا صدا به درويش مي‌زند كه فقير سرراست كار مرا بينداز بالا. آن فقير هم خم شده سرراست را برداشته مي‌اندازد. آن بنّا به دست مي‌گيرد و نگاه نموده و آن سرراست طلا شده. فوراً در مقابل، بنّا هم به درويش مي‌گويد كه فقير دامنت را بگير، آن هم دامن را گرفته، بنّاي مزبور با همان سرراست گچهايي كه به سقف زده مي‌تراشد، تكّه تكّه مي ريزد در دامن آن فقير، درويش هم مي‌بيند گچهايي كه تكّه تكّه به دامنش ريخته، تماماً شمشهاي طلا است. به هر جهت همديگر را شناخته عشقي به همديگر مي‌رسانند و مي رود.
       اين حكايت اهميّتي ندارد، همه وقت روزگار مردان حق بوده‌اند. چشم بصير حق بين مي‌خواهد، سير اين مطالب را بنمايد.
      و يكي از ابنية عاليه كاشان باغ شاه است كه در فين كوچك واقع است. بناي اين باغ از پادشاهان صفويّه بوده. بعد از آن فتحعلي شاه تعمير كرده، عمارات عاليه و حمامهاي با شكوه كه از سنگ مرمرهاي بسيار بزرگ بنا شده. آب فين از آنجا مي‌گذرد. تدريجاً خراب شده و خيلي از آن سنگ هاي مرمر عالي و درختهاي كاج كه باغ را تاريك نموده بود، از ميان برده‌اند. حاليه جز اسمي باقي نمانده است.
     [مدرسه و] مسجد شاه كاشان از ابنية مرحوم فتحعلي شاه قاجار، سالي سه چهار هزار تومان وقفيات صحيحه دارد. چند سال است هيچ به مصرف مدرسة سلطاني نمي‌رسد.

آثار قديمة كاشان
     در راه آران و بيدگل امام زاده‌اي مي‌باشد معروف به امام زاده قاسم و بناي مرمت امام زاده از هفتاد سال قبل است. سابقاً اطراف امام زاده خيلي آباد و صاحب ابنيه بوده. تمامش زير ريگ پنهان شده. چندي قبل كاوشي نمودند عمارات سفيد كرده پديدار شد. آثار قديمه در آن موجود است.
    در راه فين يك تپّه باشد موسوم به «سيلك». بعضي او را «سياه الك» خوانند. در زير تپّه آثار قديمه است. بعضي اشياء هم از آنجا به دست آمده. خيلي كسان خواسته آنجا را حفر نمايند، چون اجازه نبوده، نتوانسته‌اند. احتمال مي‌رود، سابقاً آتشكده بوده.[42]
     آران و بيدگل و نوش آباد كه قراي ثلاثه مي‌نامند مقبرة ملوك كاشان است. بناي آنها قبل از بناي شهر كاشان بوده. چندين هزار سال قبل دريا بوده، دريا خشك شده، در محلّش شهر بنا شد. شايد بناي آران را يهوديان نهاده، زيرا كه اصل اسمش «هرون دشت»[43] است و اين اسم از اسماء يهود است. در اين سه بلوك آثار قديمه بسيار است.

طبايع كاشان
    اهالي كاشان به واسطة گرمي هوايش تبريد زياد مي‌كنند. صبح و عصر ميوه زياد مي‌خورند. به محض اينكه كسالت پيدا مي‌نمايند مي‌گويند، از حرارت است و بر تبريد مي‌افزايند و خون زياد مي‌گيرند.
از اغذية حارّه گريزانند. مثلاً در اغذيه فلفل خشك نمي‌ريزند. در معالجات بيشتر ادوية ايراني را استعمال مي‌نمايند. اطبّاء كاشان هم موافق طبايع آنها تجويز ادوية ايراني مي‌نمايند. اين است كه به واسطة سوء معالجه اغلبي از مرضي تلف مي‌شوند.
حشرات كاشان[44]
اقسام حشرات موذيّه در كاشان زياد است، از قبيل، رتيلا و عنكبوت و عقرب، هزارپا، مگس و پشّه و مار، انواع كرمها، اقسام سوسكها، ملخ، زنجره، موش، ارضه [45] كه در كاشان تمام درب‌هاي اطاقها را مي‌خورد. بزمجه، سوسمار، موش صحرايي كه او را «لُغُرموش» مي‌گويند. انواع پروانه‌ها، قورباغه، خرچنگ- كاشانيان او را «كُوچنگ» نامند- دودُنبه، حلزون، خرك خدا[46]، مورچه و انواع زنبورها.
     عقرب كاشان از تمام حشراتش موذي تر است و اقلّاً در سال، تابستان كه عقرب زياد ديده مي‌شود، چند[47] نفر [را] تلف مي‌كند، چند قسم است: سياه، زرد، سليماني، عقرب جرّاره. درسيلك مي‌گويند عقرب پرنده دارد.

موهومات
كاشانيان [به] موهومات خيلي اعتقاد دارند از قبيل: غول و بچّه خوره، سحر، جادو، افسانه‌هاي قديم، رمّال، جفّار، و هر مريضي كه به مرض مبتلا شد، بيشتر استعلاج از پيره زنها مي‌نمايند.


كرم ابريشم
   سابقاً در دهات گرمسير، كرم ابريشم پرورش مي‌دادند و تخم كرم را از خارجه و بلاد داخله تحصيل مي‌نمودند. از اين راه تجّار مداخل مي‌نمودند. سنوات اخيره به واسطة اينكه تخم نوغان اسلامبولي وارد مي‌كردند و قلب بود، ضرر عمده به اين تجارت وارد شد. اين سنوات عايديش خيلي كم شده. ابتداي خوابانيدن تخم كرم در بُرج حوت[48] است كه برگ توت شكفته شده باشد.


[كتيرا]
    بوتة كتيرا در اغلب از صحراهاي كاشان مي‌باشد و در مزرعة ارمك و كلّه و مرق و رهق و ازناوه بيشتر از ساير نقاط دارد.


معادن كاشان
     در دهات كاشان همه نوع معادن مي‌باشد. معدن زاج و لاجورد و سنگ گچ و مرمر و سنگ آسيا و نمك سابقاً معروف بود. معادن ذيل را مؤلّف كشف نمود:
     معدن طلق در آران، آب معدني در زير قمصر، معدن طلق در كجگان، خاكي است برّاق مانند اكليل در رودخانة شريف آباد، در جبال اطراف شريف آباد ياقوت سوخته، خاك قرمز در كجگان[49] ، معدن طلق در كوه كجگان, خاك سرخ رنگ در مزرعة روئيده نياسر, معدن پادزهر و ياقوت خوراكي در ابوزيدآباد و زيره نيز در ابوزيدآباد است. معدن گوگرد در حوالي بند عبّاسي قهرود[50]، و در نياسر خاكي است شبيه به اكليل، در جوشقان قالي كوهي است موسوم به كوه سرخ معدن طلا و زغال سنگ دارد. در قهرود معدن دُر است كه آن دُرها سه پهلو مي‌باشد، مثل اين است كه تراشيده‌اند.

بعضي اشجار بارور
      در كاشان بعضي اشجار، انار و انجير و انگور مي‌باشد كه دوبار و سه بار در سال بار مي‌دهند.

پشت مشهد
      يكي از محلّات بزرگ خارج كاشان است. جهت تسمية به اين اسم، اين است كه سابقاً زائرين مشهد مقدّس حضرت رضوي عليه‌السّلام از دروازة پشت مشهد از راه آران به زيارت مي‌رفتند و بر راه آران برجها كه قراول خانه بوده هنوز پابرجا است.

آب كاشان
جهت مجاورت كاشان با درياي نمك، آب كاشان مايل به شوري است و براي مزاج فايدة كلّي دارد.

حيوانات باركش و غيره
شتر و قاطر، ماديان، يابو، اسب، الاغ، گاو، گوسفند، ميش، برّه، گوزن، شكار، تكّه، قوچ كوهي، ميش كوهي، خرگوش.

پرندگان
    مرغ، خروس، كبوتر، قاز، اردك، هوبره، كبك، كبك دري، تيهو، مرغ انجير خوره، سار، گنجشك، بدوبيا، قوقو، كاكلي كه او را چُلو[51] خوانند. ابابيل، وَنجوسك[52] ، سيسك[53]، كلاغ، زاغچه [54]، باز، قراقوش، چرخ، قرقي، كلاغچه[55]، هدهد كه او را شانه بسر خوانند.
سبزه قبا كه سبزه مهره گويند. پرسكه، درخت سوراخ كن[56]، بوقلمون، حواصل، كلنگه.[57]

كوچه هاي كاشان
      وضعيت كوچه هاي كاشان بسيار بد است. سابق سنگ فرش بوده. چون خراب گرديده تمام كوچه‌ها پست و بلند شده. در تابستان گرد و خاك و در زمستان گل مي‌شود. بعلاوه صاحبان خانه‌ها چاههاي مبال خود را در كوچه ساخته‌اند. در شب عبور و مرور خيلي سخت است. فقط يك خيابان كه محلّ ارّابه‌رو طهران به اصفهان است، دارد آن هم ناقص.
       عمارت دولتي در شهر كاشان نيست. حكومت و ساير ادارات، خانه به كرايه مي‌گيرند. عيب بزرگ اين است كه تا اين اواخر اهالي مرده‌هاي خود را در شهر دفن مي‌نمودند. منظرة شهر يك قبرستاني را ماند. مقابر جاده عبور و مرور شده، از اين جهت توليد امراض در شهر مي‌شود.

صنايع و منسوجات
     سابقاً صنّاعين و صاحبان حرف در كاشان زياد بوده و همه نوع صنعت و حرفت را به درجة كمال رسانيده بودند. اين اواخر به واسطة فقر و پريشاني روي به انحطاط نهاده. مصنوعات و منسوجات معمولة آنها از قرار ذيل است:
     منسوجات ابريشمي و پشمي همه نوع، چادر مشكي، مخمل ابريشمي، قُطني، قدك، قلمكار، مَلّه، نوار، كرباس، چادر شب، پارچة روفرشي، هوله و قطيفة وطني و دستمال‌هاي ابريشمي و شال گردن و شالهاي ابريشمي، گيوه، جوراب، تخت آجيده، جوراب پشمي و نخي[58]، زيلو، قاليچة برجسته، قلمدان، چاقو، انواع زرگري، ظروف گلي و لعابي[59]، انواع ظروف مسي كه معروف ايران است. اسبابهاي چيني و آهني، صندلي و ميز و درب چوبي، گچ بري بطور اكمل، حجّاري روي سنگ مرمر تكميل دارند. انواع حلويات و ساختن قند از شكر، كلاه نمدي و ماهوت[60] و پوست، گلدوزي و پشم دوزي، قلّاب دوزي و شيشه سازي و حصير بافي.

اسامي درندگان
    درندگان كاشان: پلنگ، يوزپلنگ، كفتار، گرگ، گوركن، شغال، روباه.

ادارات دولتي كاشان
     ادارة حكومتي، ادارة ماليّه، ادارة عدليّه، ادارة معارف، ادارة اوقاف، ادارة فوائد عامّه، ادارة ژاندارمري، ادارة تلگرافخانه، ادارة پستخانه، ادارة نظميّه، ادارة تحديد ترياك، ادارة دخانيات، ادارة گاري خانه، ادارة تلفون خانه.
       انگليسيها هم ادارة تلگرافخانه در كاشان دارند. گاهي هم يك ويس قونسول به كاشان مي‌فرستند. سابقاً روسها هم در كاشان اگنت داشته. انگليسيها از كاشان تا اردستان و نيز تا طَرق، راه اصفهان سيم تلفون دارند. همچنين تا قم هم تلفون خصوصي دارند. در خود كاشان چهارده پانزده دستگاه تلفون در ادرادت و خانه هاي اعيان مي‌باشد.

اغذية مطبوخ
پلو چلو، پلو شويد، پلو رشته، پلو آلوبالو، پلوزردك، پلو به، پلو مخلوط به سيب زميني، پلو ته چين، پلو عدس، پلو لوبيا، پلو شيرين از شكر و كشمش و خرما، او را پلو نتار گويند، نخود هم دارد. پلو گندم، پلو جو، او را پلوجه مي‌نامند. در بعضي دهات هم پلو ذرّت[61] نيز مي‌سازند.
دمي، كتّه، دم پخت[62]، چلوكباب، كوفتة برنج ماليده، كوفتة شويد، كوفتة سماق، كوفتة كشمش دار، كوفتة گندم، كوفتة جو، كوفتة ذرّت[63]، كوفتة ارزن، كوفتة نخودچي، شفته ريزه كه او را قيمه ريزه گويند. شفته نخودچي، شفته سماق، مسمّن[64]، بادنجان، مسمّن آلوبالو، مسمّن قيسي خشك، مسمّن آلو، مسمّن آلوچه، مسمّن كدو، مسمّن بادنجان، قيمه نخود، قرمه سبزي، قرمة به، قرمة اسفناج، قرمة پوست هندوانه، قرمة كدوي سبز، تاس كباب- تاس كباب از پياز و به و سيب زميني- قرمه خورش ماست، كباب برگ، كباب مچي، كباب ماست، كباب خراساني، شامي كباب، هلوكباب، كباب ديزويي، كباب حسيني كه او را ديزي گويند. كباب تنوري، فسوجن[65] به اقسام.
     آب گوشت نخود، آب گوشت لوبياي قرمز و سفيد، يخني بادنجان، يخني نخود، يخني سه قسم لوبيا، لوبيا بادنجان، يخني كدو، يخني اسفناج، يخني به، يخني سيب، يخني آلو، يخني آلوچه، يخني قيسي، يخني برگه، يخني كلم، يخني عدس، يخني ماش، يخني چغندر، يخني سركه شيره و زردك، يخني كالك.
     آش برنج انواع دارد. ترشي هر نوع به او مي‌زنند. آش جو، آش رشته، آش ارزن، آش ذرّت[66]، آش شولي اين آشها را با سركه و ماست و كشك هم مي‌خورند.
     كالجوش، اشكنه،حليم[67] بادنجان سرخ كرده، كدوي سرخ كرده، بوراني اسفناج، بوراني كدو، [بوراني] بادنجان، كوكوي سبزي، و شولي از آرد و اسفناج و سركه مي‌باشد.
     به تازگي سيب زميني را در طبخ استعمال مي‌نمايند و فلفل كوبيده و فلفل فرنگي جديداً در بعضي خانه‌ها متداول شده.

اطبّاء كاشان
      در سابق و لا حق اطبّاء كاشان از روي طبّ قديمه معالجه مي‌نمودند و ادويّة ايراني استعمال مي‌كنند. هر كدام هم كه جديداً از ادويّة اروپايي تجويز مي‌كنند، از روي علم نيست. از اين جهت هر ساله به واسطة سوء استعمال آنها جمعي تلف مي‌شوند.

پولهاي حالية رايج كاشان
     پول سياه نيكلي صد دينار و يكشاهي، قران چرخي نقره و قديمي، دو قراني نقرة چرخي، پنجهزاري نقره و دهشاهي نقره، پنج شاهي نقره، شاهي سفيد نقره، دو توماني طلا، اشرفي طلا، پنجهزاري طلا، دو هزاري طلا، ليرة عثماني طلا، ليرة انگليسي طلا، منات طلاي روسي، اسكناس خيلي كم استعمال مي‌شود. امپريال طلا.

اسباب طرب كاشان
      تار، كمانچه، سنطور، دنبك كه او را ضرب گويند. دايره، ني، طبل، شيپور، نقّاره، سرناكه واقعاً هيچ شهر مثل كاشان تمام نمي‌زنند. سوتك، دوني.

حلويات كاشان
جوزاغند، سوهان دو نوع، آب نبات، قرص، پشمك، روح افزا، نيم شكر، باقلوا، سوهان سوخته، گز، نقل به انواع و اقسام، نان قندي، نان برنجي، كلوچه، شربت نارنج، شربت ليمو، سكنجبين، شربت آلبالو، مربّاي بالنگ، مربّاي زرشك، مربّاي پوست پسته، مربّاي كدو، مربّاي چغندر، مربّاي آلو.

علماء حالية كاشان
    حجةالاسلام آقاي ملّا حبيب الله[68] سنّش بالغ بود[69]. قريب يكصد و پنجاه كتاب و رساله تأليف و تصنيف[70] كرده، رسالة تقليدش به طبع رسيده.
    ديگري حجةالاسلام آقاي حاج ميرزا شهاب الدّين نراقي[71]
حجة الاسلام آقاي سيّد محمّد رضا مجتهد پشت مشهدي[72]
    و آقاي ميرزا ابوالقاسم نراقي[73]
    و آقاي سيّد محمّد مجتهد موسوم به آقا سيّد محمّد [باغ[74]، پسر] مرحوم حاج سيّد ابراهيم تاجر بروجردي
    از جمله آقاي آقا شيخ محمود در مدرسة سلطاني ظهرها نماز مي‌خواند سنّش قريب به شصت و پنج سال [است.]
    آقاي آقا نظام الدّين مجتهد پشت مشهدي[75]
    آقاي آقا سيّد محمّد شريعتمدار[76]
    حاج شيخ محمود معروف [به] حاج سيّد آقا بزرگ[77]
    ميرزا ابوالقاسم[78] پسر حاج ميرزا محمود
    آقا سيّد محمّدحسن[79] پسر حاج ميرابوالقاسم
    آقاي ميرزا مجد الدّين[80] نراقي [81]
     آقا شيخ محمّد [82] نوادة مرحوم شيخ عبد الغفور
      آقا مهدي نراقي [83]
      آقا نور الدّين ضرّابي [84]

       آقا سيّد احمد [85] نوادة مرحوم آقا سيّد حسين مجتهد
       حاج شيخ جعفر نراقي [86]
       آقا جعفر پسر مرحوم ملّا رمضانعلي
       آقا سيّد احمد ثقةالاسلام [87]


علماء و فضلا و حكما و شعراي كاشان

از آن جمله ملّا محسن فيض [88] - محمّد بن مرتضي مدعوّ به محسن ملقّب به فيض از علماء عهد شاه عبّاس صفوي است. دويست كتاب تصنيف و تأليف كرده و در سنة 1065 [89] براي تكميل علوم به شيراز رفت. پس از آن مراجعت به كاشان [كرد و ] در آنجا وفات يافته. قبرش بيرون دروازة [فين است كه] معروف به آخوند فيض مي‌باشد. احفاد او در كاشان جمعي مي‌باشند.

ملاّ مهدي نراقي[90]: ملّا مهدي بن ابي ذر مجتهد نراقي جدّ سلسلة نراقي كاشاني از نراق به كاشان آمده، ساكن شد. اغلبي از علوم را در اصفهان تحصيل كرد. سرآمد عهد خود گرديد. در عهد سلطنت فتحعلي شاه [91] حيات داشت. چندين كتاب و رساله نوشته. قصايد و خطب عربي دارد. قبرش در قم [92] مي باشد.
حاج ملّا احمد[93]: حاجي ملّا احمد مجتهد پسر ملّا مهدي نراقي از بزرگان علماي عهد محمّد شاه قاجار[94] است. براي تكميل علوم به عتبات عاليات رفت. بعد به مكّه مشرّف شده، مراجعت به كاشان نمود و ملجأ اهالي شد. كتب بسيار تأليف و تصنيف نمود.
حاج ملّا محمّد مجتهد[95] - حاج ملّا محمّد پسر حاج [ملّا ] احمد نراقي از بزرگان فقهاي عهد ناصرالدّين شاه است. نفوذ كاملي داشت. در اواسط سلطنت ناصرالدّين شاه در كاشان وفات كرد. نعش او را به عتبات عاليات بردند.
حاج ميرزا فخرالدّين مجتهد[96]- حاج ميرزا فخرالدّين ابن مرحوم حاج ملّا محمّد مجتهد از علماي با نفوذ دورة ناصر الدّين شاه بود. قريب به هفتاد سال از عمرش گذشت[97]
و در اوايل سلطنت مظفرالدّين شاه [98] در كاشان وفات يافت. نعش او را حمل به عتبات عاليات نموده‌اند.
سيّدابوالرّضا- سيّد قاضي ابوالرّضا فضل‌الدّين علي علوي حسيني[99] كاشاني از فضلا و اتقياء است. حافظ احاديث بود و طبعي غرّا داشت.
شيخ عبدالرزّاق[100]-شيخ عبدالرزّاق كاشاني جامع علوم ظاهر، مرد باطن بود. شيخ محي‌الدّين اقرار به كشفيّات او نموده.[101] تفسير [تأويلات و] اصطلاحات صوفيّه را نوشته. شرح فصوص الحكم از اوست.
نصير الملّة علي كاشاني-نصير الملة و الدّين علي كاشاني معروف به حلّي با ملّا قطب الدّين [102] معاصر بود [و] در حكمت و فقاهت يگانة عهد خود. حاشيه بر شرح تجريد[103] و [شرح] بر طوالع بيضاوي و [حاشيه بر شرح] شمسيّه نوشته. متجاوز از هشتاد سال از عمرش گذشت.
شرف الدّين-شرف الدّين انوشيروان بن خالد بن محمّد كاشاني. بعضي او را قمي[104] دانند. به وزرات مستر شد خليفة عبّاسي و سلطان محمود غزنوي[105] رسيد. عاقل و عالم و شيعي مذهب بود. حريري، مقامات را به نام او نوشته. درسنة 531 وفات كرد.[106] كتاب نفثة المصدور از تأليفات اوست.
معين الدّين-معين الدّين ابونصر احمد كاشاني شيعي مذهب و متبحّر در علوم بود. در عهد محمود بن سلطان محمّد [بن] ملكشاه به مقام . 

No comments:

Post a Comment