Saturday, February 27, 2016

5- نزدیکی نایبیان با مقامات آلمانی


5 ـ نزديكي نايبيان با مقامات آلماني

در آستانهي جنگ اول جهاني ايرانيان گمان ميبردند كه دولت آلمان ميتواند در تحقق آرمانهاي آنان مؤثر باشد. از اين گذشته، ايرانيان از مشاهده ي همبستگي دولت آلمان و دولت مسلمان عثماني كه دم از اتحاد كشورهاي اسلامي ميزد، بر اين باور بودند كه آلمان ياور مسلمين است. چون آلمانگرايي ايرانيان به سود دولتهاي انگليس و روسيه نبود، از اين رو دو دولت بر مداخلات خود افزودند. از سويي ديگر در سال 1333 قمري (1915 م) پيماني جديد كه سراسر ايران را به صورت دو منطقهي نفوذ انگليسي و روسي درميآورد، جانشين پيمان 1325 قمري (1907 م) كردند. از سوي ديگر دولت ايران را به خشونت بيشتر در برابر هواداران آلمان و طرفداران اتحاد مسلمين، واداشتند، و براي اين منظور سران بختياري را كه بعضي از آنها به آلمان متمايل گرديدند، از كابينه كنار گذاشتند و عينالدوله، درباريِ مستبد پير را نخست به عنوان وزير و سپس به عنوان رئيسالوزرا به روي كار آوردند.
نايبيان به سبب دشمني خود با انگليس و روسيه، مانند بسياري از تندروان ايراني، از آلمان جانبداري ميكردند. (139) در اواخر سال 1333 قمري نايب حسين نامهاي براي قيصر آلمان و سلطان عثماني فرستاد و آمادگي نايبيان را براي جنگ با انگليس و روسيه اعلام داشت.(140) از اين رو پرنس فون رويس (Von Reuss) سفير آلمان در ايران به نايب حسين و يارماشاءالله تفنگهاي نفيس هديه داد، كنت كانيتس وابستهي نظامي سفارت آلمان به تعليم و تمرين جنگجويان نايبي كمك كرد و براي بازسازي دژ كهرشاهي و تحكيم آن در برابر هرگونه حمله، مهندسان نظامي آلماني را به كاشان فرستاد(141)، ساير مقامات سفارت در ايران مانند دكتر پوژن (Dr. Pugin) و فون هنتيگ (Von Hentig) و فون نيدرماير (Von Niedermayer) و واسموس (Wassmuss) با سران نايبي كرارآ تماس گرفتند و حتي به عنوان شناسانيدن نايبيان به مردم آلمان، با دستگاه فيلم برداري سينمايي، از زندگي روزانهي آنان فيلم برداشتند.(142) اسناد فراواني در مورد اين تماسها موجود است كه شماري از آنها به پيوست ميباشد. در سند پيوست شمارهي  16دكتر پوژن به كاشان ميرود و مورد پذيرايي نايبيان قرار گرفته و با آنان به مذاكره مينشيند.
در سند پيوست شمارهي 19  در فصل دوازدهم پس از يكي دو هفته اقامت در كاشان، دكتر پوژن به اصفهان ميرود، در حالي كه سواران نايب حسين او را اسكورت ميكنند. مردم اصفهان در موقع ورود كالسكهي پوژن سه گوسفند در مسيرش ذبح ميكنند و به پيشواز او ميروند.
در سند پيوست شماره ي 35 در فصل پنجم يك افسر اطريشي پس از ورود به كاشان و ملاقات با نايب حسين و دادن قول همهگونه همكاري با نايبيان، از ماشاءاللهخان و سوارانش با دستگاه فيلمبرداري سينمايي و دوربين عكاسي، عكس ميگيرد تا آنان را به مردم آلمان بشناساند.
در سند پيوست شمارهي 43 ( در فصل دوازدهم)  كنسول آلمان در اصفهان، از نايبيان درخواست اعزام 20 سوار مسلح را براي حفاظت كنسولگري خود ميكند.
در سند پيوست شمارهي 41  مجتهدين كاشان اعلام جهاد عليه روس و انگليس را ضروري ميدانند.
در سند پيوست شمارهي 42 (درفصل دوازدهم)  كنسول آلمان مجددآ با ماشاءاللهخان ملاقات و مذاكرهي خصوصي و محرمانه ميكند. ضمنآ هداياي زيادي به نايبيان ميدهد.
در سند پيوست شمارهي 59 (در فصل دوازدهم) كنسول آلمان براي نايب حسين پيغام ميفرستد كه در صورت تمايل اگر نياز به كمك دارد او حاضر به ياري است. در سند پيوست شمارهي 61 (در فصل دوازدهم) اعلام شده است كه هيئتي شامل 2 افسر آلماني، 21 سرباز آلماني و اطريشي، 16 سوار و 2 افسر از نايب حسين، با بيش از 50 قاطر حامل وسايل و تجهيزات از كاشان به اصفهان ميرود، و بيشتر اسبها و تجهيزات هيئت فوق را نايب حسين تهيه و تأمين كرده است.
مقامات انگليسي و عمال ايراني آنان البته از اين رابطه ناخرسند بودند. چند سال قبل يكي از بزرگان كاشان، در نامهاي كه براي تقيزاده، سياستمدار آن زمان نوشته است، به او هشدار داده كه ماجراي نايبيان را شرارت يك عده راهزن نداند، بلكه فتنهاي سرپوشيده و پرخطر بشمارد.(143)
با وجود عداوت عميق مقامات انگليسي و روسي نسبت به نايبيان، سفيران انگليس و روسيه همانند عينالدوله، هدايايي براي سران نايبي فرستادند و به آنان وعدهي حمايت دادند.(144) در اين هنگام شايع گرديد كه نمايندگان سفارت روسيه با نايب حسين ملاقات كرده و حتي سفارت روسيه نمايندگيِ خود در كاشان را به يكي از طرفداران نايب حسين تفويض كرده است. و ضمنآ دولت روسيه نايبيان را تحت حمايت خود قرار داده است ــ به سند پيوست شمارهي 14 مراجعه شود. با پخش اين شايعه دولت انگلستان به شدت ناراحت ميشود و به سفير خود در پايتخت روسيه سر بيو كانون (Sir Buchanan) دستور داده ميشود با وزير خارجهي روسيه تماس و در اين مورد استفسار كند. پس از ملاقات سفير انگليس در پتروگراد با وزير خارجهي روسيه، تلگرافي به شمارهي 137 در تاريخ 22 سپتامبر 1914 به انگلستان مخابره و اظهار مينمايد كه دولت روسيه تا آن زمان تصميمي در مورد پشتيباني و حمايت نايبيان نگرفته است. ضمنآ در اين تلگراف سفير انگليس اضافه كرده است كه «نايب حسين كه قبلاً فعاليتهاي ياغيگري داشته، در دو سال گذشته نه تنها عمل خلافي مرتكب نشده، بلكه با كمك فرزندش ماشاءالله خان خدمات مهمي در مورد نگهداري راههاي تهران ــ اصفهان انجام داده است، و دولت شاهنشاهي ايران هيچگونه نشانهاي كه حاكي از تمايل نايب حسين به فعاليتهاي مجدد ياغيگرانه باشد ندارد.(145) چنانچه در صفحات قبل ذكر شده است، دو دولت انگليس و روسيه بالأخره در سال بعد (1915 م) پيمان جديد ديگري را كه سراسر ايران را به صورت دو منطقهي نفوذ انگليسي و روسي درميآورد، جانشين پيمان (1907 م) كردند.
سران نايبي نه تنها به ژستهاي دوستانهي مقامات انگليسي و روسي پاسخ موافق ندادند، بلكه با جسارتي بيشتر در برابر آنها ايستادند. نايبيان كه سابقآ به مصادرهي كاروان شركت انگليسي لينچ پرداخته و ده افسر روسي را بازداشت كرده بودند، به هنگام حكومت خود در يزد، بهشدت با مأموران انگليسي و روسي و وابستگان ايراني آنان در افتادند و حتي آنان را به دستگيري، تهديد كردند.(146)

شمارهي سند الف ـ دال 25
ادارهي تلگرافي دولت عليهي ايران، از بيرجند به تهران، نمرهي تلگراف ،52
به وزارت جليلهي داخله ارسال شد، 28 سرطان (تير)
مقام منيع بندگان حضرت اقدس آقاي رئيسالوزرا روحي فداه، در تعقيب نمرهي 33 خود مورخهي 25 شعبان جسارت ميورزد، تا بهحال خبر ورود عابرين آلماني به خاك چاكر نرسيده است. ليكن نوشتهي مورخهي پنجم رمضان قونسول انگليس شكايت ميكند كه يك قسمتِ آلمانيها مدتي است به كرمان وارد شدهاند قسمت ديگر به طبس رسيدهاند، دويست نفر هم از همراهان نايب حسين كاشاني همراهشان هستند و هنوز منتظر دستهجات ديگر هستند كه به آنها ملحق شوند. چاكر تا به حال در اين موضوع بهكلي بيتكليف مانده است. واقعآ اگر خبر ملحق شدن اتباع نايب حسين به آنها صحيح باشد، چاكر تصور مينمايم ورودشان به خاك نايين است بيشرارت و هرزگي نخواهد شد. چاكرانه مستدعي است به عرايض زودتر جواب مرحمت شود.
      رمضان خانزاد محمد ابراهيم
محل در آرشيو 293502 003386 ع ب الف ا

سند شمارهي الف ـ دال 52
نمرهي كتاب 84، از كاشان به تهران، نمرهي تلگراف 38 دولتي، تاريخ 8 سنبله (شهريور)، سنهي 1332
مقام منيع وزارت جليلهي داخله دامت شوكته
از تلو رمز نمرهي 1169 تلگرافي و عريضهي نمرهي 1176 پستي مراتب را عرض كرد.
اينك هم عرضه ميدارد، روز هفتم بيمقدمه ماشاءالله خان از ييلاق به شهر آمده بلافاصله خبر دادند يك نفر صاحبمنصب سفارت آلمان با اتومبيل از اصفهان آمده و لديالورود به ماشاءاللهخان وارد شده است. چون توسط ديگران طوري كه بايد مطلب توضيح نشد، خود فدوي براي تحقيق مطلب رفتم منزلِ مشاراليه. معلوم شد، آلمانها هم برخلاف روسها اصراري دارند كه املاك مشاراليه را اجاره نموده و خود و كسانش را در تحت حمايت و نفوذ خودشان بياورند. چون داستان روسها را شنيدهاند فوري حركت كردهاند. به همين ملاحظه هم ماشاءالله خان به شهر آمده و هنوز سند به روسها نداده، موقوف شده است به اينكه سند ممهور قونسلگري را بياورند، سند ممهور بگيرند تا معاملهي روسها و آلمانها را از روي دقت معلوم نمايند هركدام به صرفه نزديكتر است اقدام نمايند. فدوي هم چون فرصتي پيدا كرد، در آن مجلس و روز بعد خيلي مذاكرات نموده معايب و ضرر مالي اين كار را خاطرنشان كردم. بالأخره احداث ترديدي در خيالش شد. قرار دادم تا يك هفته به طرفين جواب ندهد تا عرايض فدوي از حضور مبارك برسد، با اينكه در اين موضوع مخصوصآ امتحانات كرده ميدانم جز بدنامي و اتهام به رشوهخواري و تنقيد جرايد شدن نتيجهاي براي فدوي ندارد، ولي چون يقين دارم اگر اين كار صورت بگيرد، چه خطرات و زحمات را متضمن خواهد بود، محض اداي تكليف نوكري و مأموريت و رفع مسئوليت وجداني و نوعيت متحمل همه چيز شده، عرض ميكنم، فدوي اميدوار شدهام كه اگر تأمين به ماشاءاللهخان و كسانش مرحمت شود كه بهآسودگي مشغول نوكري باشند و مردم را هم آسوده نمايند، ممكن است از اتصال به خارجه صرفنظر نمايند. در صورتي كه رأي مبارك به اين ترتيب علاقه گيرد، مقرر فرماييد جناب مستطاب اجل اكرم آقاي شريفالدوله معاون وزارت جليله دامت اقباله در تلگرافخانه تشريف بياورند فدوي هم حاضر شده مراتب را مذاكره نمايد، قراري داده شود. چنانچه مقتضي اقدامي ندانند، فدوي هم قطع مذاكره نموده به خيال خودشان وا ميگذارم. مستدعي است جواب عرايض فوري مرحمت شود.
      سردار معظم (عبدالحسينخان تيمورتاش)

شمارهي ميكروفيلم 293ـ11ـ4ـ262
]عبدالحسين تيمورتاش كه براي مدتي حاكم كاشان بود، ظاهرآ به عنوان يك دوست با ماشاءاللهخان اظهار نزديكي كرده ولي هدفش از اين نزديكي كسب خبر و گزارش به تهران بوده است. او سعي نموده بود كه مانع نزديكي نايبيان با مقامات آلماني گردد. متأسفانه در بين اسنادي كه در اختيار نگارنده قرار گرفته است سند ديگري از تيمور تاش در مورد نزديكي نايبيان به آلمانيها ديده نشد.[
چون دولتهاي انگليس و روسيه از رام كردن نايبيان مأيوس و معتقد شدند كه نايبيان با كنترل راهها و تشويق مردم به طغيان و تحريك دستههاي ياغي و متمرد عليه انگليس و روسيه و پشتيباني از سياست دولت آلمان، منافع آن دو دولت را از هر جهت به خطر مياندازند و مخصوصآ با تسلط خود بر مناطق كويري، تهديدي براي خراسان و سيستان و مرزهاي غربي هندوستان به شمار ميروند.(147) پس بهشدت نايبيان را مورد تخطئه قرار دادند و از دولت ايران قلع و قمع آنان را خواستار شدند.(148)
نايبيان با آن كه وظايف قرهسوراني خود را به نحو احسن به انجام ميرساندند و از تأييد ظاهري دولت ايران و حتي مقامات انگليسي برخوردار بودند، ولي چون در حكومت خودمختار نايبي، قوانين كشور و انتظامات دولت مراعات نميشد، دولت ايران را ناخشنود و نگران ساختند. خاصه اينكه نايبيان در هر جا پا مينهادند، همهي زندانيان را آزاد ميكردند(149 ) مردم زحمتكش را از پرداخت ماليات معاف، و يا مبلغ كمتري دريافت ميكردند. (سند پيوست شمارهي 47 (درفصل دوازدهم) از توانگران ماليات سنگين ميگرفتند، گرانفروشان را همچون متجاوزان، به كيفرهاي سخت ميرساندند. (به سندهاي پيوست شمارهي 48 و 77 (در فصل دوازدهم) به مصادرهي داراييهاي اشراف فراري و ضبط اسلحه و مهمات و اسبهاي دشمنان خود دست ميزدند. دشمنان خود را بهسختي سركوب ميكردند و حتي مواقعي به هلاكت ميرساندند. با طرفداري از آلمان و دشمني با انگليس و روسيه، سياستهاي غيرمستقل دولت را زير پا ميگذاشتند. بهوسيلهي روزنامهاي كه به نام «كاشان» انتشار ميدادند، معتقدات خود، مخصوصآ اعتقاد به قيام در برابر ظلم و دفاع از ملت، و همكاري با جنبش اتحاد اسلامي را ترويج ميكردند(150، پشتيباني از طغيانها، مثلاً به طغيان ايل بيرانوند در لرستان دامن ميزدند و ياغيان متعدد مانند محمدعلي سردار ظفر گنابادي و كرم دهكردي و اسفنديار بختياري را از حمايت خود برخوردار ميساختند.(151) به قول كسروي و دولتيان، «كاشان را به صورت دارالفنوني براي راهزني درآوردند.»(152) لذا ديري نپاييد كه چهرهي دشمنانهي دولت، بار ديگر هويدا شد و مقامات دولتي نيروي ژاندارمري را كه بهتازگي به سرپرستي افسران سوئدي تقويت شده بود به جان آنان انداختند.

یادداشت:
139. ابراهيم صفايي: پيشين، ص .436
140. اخبار يوميهي روتر، 12 ذيالحجهي 1332 ق، ص .2
141. فولادوند: پيشين، 30 اسفند 1346 ش، ص 21 و .44
142. oskar Ritter von Niedermayer: imWeltkieg vor indiens Torens 43-4
144. «نامهاي دربارهي نايب حسين كاشي»، راهنماي كتاب، خرداد ـ تير 1357 ش، ص 349ـ.348
143. شجاعي: پيشين، 2 آذر 1329 ش، ص .14
145. پروندهي شمارهي F. O 371 2067 H N 03416 ادارهي اسناد عمومي Public Record Office لندن.
146. احمدعلي مورخالدولهي سپهر: ايران در جنگ بزرگ 1914ـ1918، ص .15
147. كريستوفر سايكس :واسموس يا لارانس آلماني در ايران، ص 95ـ.6
148. وزارت امور خارجهي انگليس: پيشين، جلد 6، ص 509 ـ.10
149. همان، جلد 6، ص .546
150. حيدر بيتاب و كمال جاويد: نفوذ سيّد جمالالدين در افغانستان و ايران، ص .45
151. مدني: پيشين، ص .49
152. كسروي: پيشين، ص .804


No comments:

Post a Comment