Monday, February 15, 2016

نقدی بر کتاب "حماسه طغیان"






نقدی بر کتاب " حماسه ی طغیان"
 
در نظام های غیر مردمی ، یاغیگری یا طغیان متضمن افشای ستمگری حکومت یا فرادستان جامعه است و بهمین دلیل کمتر طغیانی است که بر بیداری و دلیری مردمی که شریک و شاهد آنند دامن نزند. طغیان ها را با وجود پایان تراژیک اکثر  آنها می توان " حماسه ی طغیان " بخوانیم .
طغیانگرها در طول قرنها از میان مردم پایین یا توده  ی  جامعه بر خاستند که در تاریخ ایران به " عیاران " یا " لوطیان " شهرت دارند . در دوره ی آشفته ی قاجار دسته های متعدد عیار یا لوطی از جمله "نایب حسین بیران وندی یا کاشانی" سر به طغیان بر داشتند. نایب حسین مردی لوطی منش از دیار لرستان بود و طغیان او و یارانش حدود پنجاه سال ادامه داشت ( 1288-1337 ق). جنبش نایب حسین به نوشته حکومتگران ، اشراف و مالکان عمده، در تاریخ با الفاظی چون یا غیگری – راهزنی – شورش و تمرد توصیف شده است.
هاشم بیگ جد بزرگ نایب حسین، 185 سال پیش از آغاز جنبش نایبیان، پس از ناکامی در ستیز بر سر ریاست با عموزاده ی خود در ایل بیران وند شاخه ی بانو که حمایت حکومت لرستان را پشت سر داشت، با نزدیکان خود به شهر کاشان تبعید شدند .
در سال 1288 ق پهلوان حسین و برادرش پهلوان هاشم،به درخواست مردم برای نجات پسری خوش سیما از دست قاطرچیان بدمست ناصر الدین شاه،بپا خاسته و پسر را نجات دادند. ولی به دستور ظل السلطان حاکم اصفهان، داروغه کاشان پهلوان هاشم را دستگیر و با طناب خفه کرد. پهلوان حسین توانست از چنگ مامورین داروغه فرار کرده و برای دادخواهی خود را به تهران برساند . در تهران او را دستگیروبه دخمه زندان ارگ ناصرالدین شاه انداخته شد. مدتی بعد مهدعلیا مادر شاه که آوازه ی پهلوانی و خوش صدایی نایب حسین را شنیده بود، او را از زندان خارج کرده وبه خدمت خود گرفت و لقب نایبی را به او داد. 2 سال بعد پس از مرگ مادر ناصر الدین شاه، نایب حسین بعنوان مسئول قره سورانی راههای پیرامون کاشان انتخاب وبه زادگاهش بازگشت .
نایب حسین از قره سورانی خود بهره جست و با یاری 9 پسر و عیاران و پهلوانان کاشان سازمانی را تشکیل داد که بنام " نایبیان" خوانده می شد. اعضای نایبیان در عین برادری و وفاداری به یکدیگر، ملزم به رعایت مقررات ویژه و سلسله مراتب خاصی بودند. نایب حسین فراتر از رهبر، مرشد و پیر حلقه محسوب می شد. نایبیان با حمایت از مردم عادی عملا در برابر اشراف و حکومتیان قرار می گرفتند. در پی همکاری مردم با فرقه ی نایبی راهها و روستاهای اطراف کاشان از امنیتی کم سابقه برخوردار شد. در سال 1304 ه ق دولت از بیم قدرت گرفتن نایبیان مقام قره سورانی را از نایب حسین گرفت، ولی او بی اعتنا به حکم دولت با گرفتن باج از مسافران مرفه و کاروانها ی تجاری، حقوق و مستمری راهداران را تامین می کرد. چون دولت قادر به جلوگیری از آنها نبود، لذا  هفت سال بعد در سال  1311 بار دیگر قره سورانی نایب حسین را به رسمیت شناخت. پس از مرگ ناصر الدین شاه و ضعف دولت مظفرالدین شاه، عیاران نایبی امور کاشان را نیزاز جانب دولت در دست گرفتند.
10 سال بعد در سال 1321 ه – ق اشراف و مالکان عمده کاشان با سفسطه توانستند دولت تهران را وادار کنند تا  نایبیان را از مناصب دولتی شان عزل کند. در سال 1325 حاکم جدید کاشان که از نفوذ رو به گسترش نایبیان در هراس بود، تلاش کرد نایبیان را سرکوب کند ولی قادر به اینکار نشد.
در حین زد و خورد نیروهای دولتی با تفنگداران نایبی، بسیاری از خانه های نایبیان ویران و زنان و کودکان نایبی به اسارت گرفته شدند. مجلس به نایب حسین و عیارانش وعده ی جبران داد. ولی در زمانی که پسر نایب حسین یار ماشاء الله برای دادخواهی به تهران رفت، او را به جرم توطئه به سود محمدعلیشاه و با هدف حمله به مجلس، دستگیر و به اعدام محکوم کردند . ولی پسر با تدبیر پدر توانست پیش از اعدام از زندان بگریزد. دربار شاه که از گرویدن مردم عادی و تهی دست به نایبیان سخت به هراس افتاده بودند در سه نوبت نیروهای مجهزی را برای سرکوب نایبیان اعزام کردند. در هر سه جنگ نایبیان با دلیری و رشادت پیروز  و نیروهای دولتی را تار و مار کردند.
پس از خلع محمد علیشاه ، مشروطه خواهان ابتدا به نایبیان وعده ی جبران دادند ، ولی سپس عهد شکنی کردند. شورای نایبی پس از قطع امید از دولت وارد عمل شد و خود املاک و اموال مصادره شده ی نایبی را پس گرفت و از اشراف غرامت خرابی هایی را که به اموال و بناهای آنها وارد شده بود گرفت. خدعه ی حکومتیان برای از میان بردن نایب حسین، فکر طغیان علیه دولت و تشکیل یک حکومت خودمختار را در او و یارانش تقویت کرد. از اینرو به تقویت قوای خود پرداخت و پرچم و سرود برگزید و بدین ترتیب دشمنان خود در تهران و کاشان را به وحشت انداخت و باعث شد در سال 1328 خان بختیاری هژیر السلطنه را با 6 هزار و به روایتی 12 هزار تفنگدار و 8 اراده توپ، برای سرکوب نایبیان روانه کنند .
نایب حسین بهمراه جمعی از یارانش برای جلوگیری از تلفات مردم شهر، کاشان را ترک کرد. ولی چندی بعد موفق گردید که شهر کاشان را پس گرفته و نیروهای بختیاری را از کاشان بیرون کند. با بازگشت نایبیان، آوازه ی قدرت نایبیان در سراسر ایران پیچید و شایع شد که نیرو های دولتی قادر به سرکوب نایبیان نیستند.
  ضعف دولت مرکزی باعث شد، دولت تهران بار دیگر قره سورانی راههای جنوب را به نایبیان واگذار کند.
نایبیان مانند بسیاری از تند روان ایرانی با انگلیس و روسیه دشمنی کرده و از آلمان و سلطان عثمانی حمایت کردند وبرای این هدف خود به کمیته دفاع ملی پیوسته و جنگ کنان با قوای روسیه که وارد ایران شده و بیشتر شهرهای شمالی را به تصرف خود در آورده بودند به سوی بین النهرین روانه شدند. در حالیکه در چند جنگ قوای روسیه را به عقب راندند.
پس از گذشت 18 ماه نایبیان از کمیته دفاع ملی جدا شده و به کاشان مراجعت کرده و بار دیگر اداره حکومت کاشان را در دست گرفتند.
فساد و ضعف سیستم حاکمیت با تغییر سلطنت استبدادی به مشروطه از میان نرفت، زیرا دولتمردان و رجال اداری مشروطه، همان گردانندگان دورهء استبداد بودند. در این میان نایبیان که از شهامت و جنگجویی بعنوان خصایص ایلیاتی بر خوردار بودند، به روش خود در حمایت از مردم عادی ادامه دادند. در نتیجه نیرویی ببار آمد که موجب نیم قرن تاخت و تاز در مرکز و جنوب ایران شد. گذشت زمان ، وشرکت در قیام رهایی ملی و تماس باروشنفکران آن زمان ، رشد سیاسی نایبیان را بهمراه داشت، و موجب گردید که آنها را مصمم تر در مبارزه با حکام خودکامه و دولت مستبد و بظاهر مشروطه خواه نماید.
در 10 ژوئیه 1919 دولت بریتانیا رسما به نایبیان اعلام جنگ داد. همزمان دولت تهران برای رام کردن نایبیان به آنها پیشنهاد  واگذاری امتیازاتی را کرد ، از جمله پیوستن عیاران نایبی به ژاندارمری و دادن امان نامه به آنها.
نویسنده کتاب امیر هوشنگ آریان پور معتقد است با وجود اینکه نایبیان خود را نماینده ی مردم تحت ستم می دانستند، و بنام آنها با ستمگران در مبارزه بودند؛ ولی بعضی از افراد آنها از فساد عمومی جامعه مبرا نبودند، و در فرصت های مناسب به طبقه فرودست دست درازی می کردند. ولی بر رویهم مردم طبقات پائین یاغی گری نایبیان را می ستودند زیرا آنرا قد علم کردن در برابر ظلم جکومت و اشراف غارتگر می دانستند.  در همین راستا در پایان کتاب به ذکر بخشی از بازجویی نایب حسین رهبر جنبش نایبیان که پس از دستگیری در اداره شهربانی تهران برگزار شده بود اشاره می شود: "هر چه بودیم و هر چه کردیم با مردم بودیم و با مردم کردیم ."
نویسنده برای تهیه و تکمیل این کنتاب علاوه بر ذکر بالغ بر پانصد منبع ، کتاب و نوشته؛ به ترجمه مطالب بیش از دویست و پنجاه سند خارجی و
ذ کر مطالب بالغ بر دویست سند دولتی ایران اشاره کرده است. و خواننده را به بخشی از تاریخ ایران و وقایع اسفناکی که گریبان ملت ایران را گرفته بودآشنا می کند.
گرچه نایبیان در نهایت نتوانستند به اهداف خود برسند ولی دهها سال امید ستمدیدگان و مردمی بودند که در برابر مظالم حکومتیان بجز نایبیان پشتیبانی نداشتند. و بدین ترتیب "حماسه ی طغیان " را رقم زدند .
"حماسه ی طغیان بررسی جنبش نایبیان کاشان بر اساس اسناد" کتابی از امیر هوشنگ آریان پور را نشر کتاب آمه در تهران منتشر کرده است.
دکتر فرج اردلان
شهریور ماه 1389
ویرجینیا - آمریکا 
 Faraj Ardalan <faraj.ardalan@gmail.com>

No comments:

Post a Comment