Monday, March 21, 2016

در باره نویسنده وبلاگ




درباره نویسنده وبلاگ

من امیر هوشنگ آریان پورمتولد بهمن ماه 1308 از نوادگان پسری یار ماشاء الله سردار جنگ کاشان که به اتفاق پدرش نایب حسین کاشی نزدیک به نیم قرن برعلیه حکومت خودکامه قاجاریه ( ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمد علی شاه، و احمد شاه) ، در مناطق مرکزی و اطراف کویر به مبارزه پرداخت. قضاوت های گوناگون و گاه مغایر در باب جایگاه ایشان و 9 پسرش در تاریخ ایران بیان شده است. مادر من نیز از خاندان ملک المورخین سپهر از نویسندگان، وتاریخ دانان و روزنامه نگاران بنام دوره قاجاریه است.
من در تهران زاده شدم. پس از خاتمه دوره دبیرستان در سال 1328 به خدمت نیروی دریایی در آمده و برای ادامه تحصیلات به انگلستان اعزام گردیدم. در انگلستان پس از طی دوره مقدماتی دریایی به دانشکده مهندسی نیروی دریایی انگلیس رفته و موفق گردیدم مدرک مهندسی در رشته " دریایی یا Marine Engineering" را دریافت کند.
پس از مراجعت به ایران که توام با وقایع کودتای 28 مرداد 1332 بود، به پایگاه دریایی خرمشهر اعزام گردیده و مشغول بکار در روی ناوهای نیروی دریایی گردیدم.با گذشت زمان و توسعه نیروی دریایی به مرور افسران جوان نیروی دریایی جهت طی دوره های عرضی و طولی بمراکز آموزشی دریایی در انگلیس، ایتالیا، آمریکا و غیره اعزام گردند، من دوره مهندسی مکانیک را در آمریکا طی نمودم.مشاغل عمده من در نیروی دریایی عبارت بودند از:
رئیس کارخانجات پایگاه دریایی خرمشهر، فرمانده مراکز آموزشی و پایگاه دریایی بندر پهلوی، فرمانده پایگاه دریایی بندر عباس و معاون فنی و لجستیکی نیروی دریایی.
در سال 1351 پس از بازنشستگی دریابد فرج الله رسایی فرمانده نیروی دریایی و گماردن دریادار رمزی عطایی در راس نیروی دریایی، بتدریج پی بردم که بعضی از مسئولان و مقامات نیروی دریایی مشغول چپاولگری ثروتهای ملی بوده و زد و بند های مالی با پیمانکاران خارجی و داخلی نیروی دریایی برقرار کرده اند.برای جلوگیری از این خلافکاریهای کشور برانداز، با مقامات بالای ارتش از جمله، سپهبد وکیلی طباطبایی رئیس ممیزی ارتش، سپهبد فیروزمندرئیس سرای نظامی، سپهبد مقدم رئیس اداره دوم ستاد بزرگ، ارتشبد حسین فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات و در نهایت با ارتشبد ازهاری  رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران تماس برقرار کرده و با ارائه مدارکی چند، مراتب فساد را به اطلاعشان رساندم. متاسفانه چون نتیجه ای برای جلوگیری از فساد حاصل نگردید و مشاهده نمودم هیچکس در کشور علاقه ای به جلوگیری از آن ندارد! لذا بفکر افتادم که با نوشتن گزارشی مراتب را مستقیماً بعرض شاه برسانم. ولی مشکل این بود که هیچیک از مقامات علاقه ای نشان ندادند که گزارش مرا به شاه تقدیم کنند!
به این علت تنها راه عاقلانه بنظر خودم نوشتن گزارشی و درخواست خروج از نیروی دریایی بود. به این امید که چون بازنشستگی و یا استعفاء امرا از ارتش باید به عرض شاه رسیده و ایشان دستورات لازم را صادر کنند، من امیدوار بودم که شاه با مشاهده درخواست خروج امیری 43 ساله از نیروی دریایی شاید تصمیم بگیرد علت این درخواست  غیر عادی را بررسی نماید و لذا مرا احضار و علت را سئوال کند. و من با برخورداری از این فرصت، حقایق را بعرض شاه برسانم! البته شاه چنین نکرد و موافقت کرد باز نشسته گردم. ولی به ازهاری دستور داده بود که اگر این امیر طالب شغلی در ادارات دولتی است به او بدهید! جواب من نه بود و به ازهاری اظهار کردم طالب شغلی نیستم و تنها هدفم جلوگیری از فساد در ارتش شاهنشاهی ایران بود نه اینکه بیایم و از شما شغلی را طلب کنم! در حالیکه من در نیروی دریایی بعد از فرمانده مهمترین شغل را دارا بودم.
دو هفته بعد من به "افتخار بازنشستگی!" نائل گردیدم، ولی فرمانده نیروی دریایی و همکاران چپاولگرش ضمن اینکه از رفتن من شاد شدند ، شایع کردند که چون اعلیحضرت از بی انضباطی در ارتش خوششان نمی آید امر کردند که مرا بازنشسته کنند.
در حدود یکسال بعد، داستان فساد در نیروی دریایی بر ملاء شد و فرمانده نیرو " دریابان رمزی عطایی و جانشینش حسن رفیعی و سه امیر دیگر همراه با 34 افسر ارشد نیروی دریایی تحویل دادگاه نضامی شده و محکوم به زندان گردیدند.
در این مورد روز شمار تاریخ ایران ، جلد دوم در صفحه 306 چنین نوشته است: "دادگاه نظامی مامور رسیدگی به پرونده فرمانده سابق نیروی دریایی خاتمه یافت و رای لازم صادر شد. به موجب این رای 14 متهم ردیف یکم این پرونده جمعاً مبلغ ششصد و جهل و چهار ونیم میلیون ریال جریمه و خسارت باید بپردازند و از یکسال تا 5 سال هم محکومیت زندان یافتند."
در گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، جلد پنجم، صفحه 2402 چنین نوشته اند: " ناخدا یکم رمزی عطایی و 14 تن دیگر که در رشوه خواری نیروی دریایی دست داشتند به حکم دادگاه نظامی به پرداخت ششصد و چهل و چهار و نیم میلیون ریال جریمه و خسارت و از یک سال تا 5 سال زندان محکوم شدند."
من در سال 1354 بکمک و سرمایه چند تن از آشنایان مبادرت به تاسیس اولین کارخانه کشتی سازی بنام " شناوه" رادر ایران در کنار رودخانه شط العرب در جزیره آبادان نمودم و در تیر ماه 1359 که این کارخانه توسط رژیم جمهوری اسلامی بدون هیچ مجوزی مصادره گردید، در آن زمان بالغ بر 350 کارگر صنعت کار و آشنا به امور کشتی سازی در این کارخانه مشغول ساختن انواع واحد های شناور با ظرفیت کم و تعمیرات انواع کشتیهای بودند.

در شهریور ماه 1359 و شروع جنگ عرق و ایران اولین گلوله های عراقی این کارخانه را مورد هدف قرار داده و نابود کردند

No comments:

Post a Comment